Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physical motor pool
U
پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
pools
U
پارک موتوری
motor pool
U
پارک موتوری
pool
U
پارک موتوری
pooled
U
پارک موتوری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor vehicle industry
U
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
automotive
U
وسیله موتوری موتوری
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
vivary
U
پارک
paradise
U
پارک
park
U
پارک
parks
U
پارک
parked
U
پارک
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
parking
U
پارک کردن
car park
U
جای پارک
amusement park
U
پارک تفریحی
collective goods
U
پارک و غیره
park bench
U
نیمکت پارک
amusement parks
U
پارک تفریحی
bosket
U
پارک یا باغ
bosquet
U
پارک یا باغ
parkland
U
زمین پارک
carriage drive
U
خیابان پارک
NO PARKING
U
پارک نکنید!
natinal park
U
پارک ملی
parking
U
محوطه پارک کردن
to park
U
پارک کردن
[دستگاهی]
double-parks
U
دوردیفه پارک کردن
double-parking
U
دوردیفه پارک کردن
double-parked
U
دوردیفه پارک کردن
double park
U
دوردیفه پارک کردن
double-park
U
دوردیفه پارک کردن
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
english garden
U
پارک انگلیسی
[قرن هجدهم]
laager
U
پدافنددور محل پارک هواپیما
Where can I park?
کجا می توانم پارک کنم؟
parking plan
U
طرح پارک کردن هواپیماها
impark
U
در پارک یا جنگل محصور کردن
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
May I park there?
U
ممکن است اینجا پارک کنم؟
How long can I park here?
U
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
Where can I park my car?
U
کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
He parked the car right in front of the garage.
U
درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
parking
U
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
motorization
U
موتوری کردن
ferries
U
قایق موتوری
motorized
U
یکان موتوری
gasboat
U
قایق موتوری
ferry
U
قایق موتوری
ferrying
U
قایق موتوری
motorcades
U
کاروان موتوری
motorcade
U
کاروان موتوری
powerboat
U
قایق موتوری
push bike
U
در برابردوچرخه موتوری
push bikes
U
در برابردوچرخه موتوری
motorboat
U
قایق موتوری
ferried
U
قایق موتوری
motorboats
U
قایق موتوری
powerboats
U
قایق موتوری
motorize
U
موتوری کردن
motor vessel
U
کشتی موتوری
motor vehicle
U
خودرو موتوری
motor unit
U
یکان موتوری
motor scooter
U
روروک موتوری
moped
U
دوچرخهی موتوری
mopeds
U
دوچرخهی موتوری
motorbike
U
دوچرخهی موتوری
motorbikes
U
دوچرخهی موتوری
motor drive
U
محرکه موتوری
motorboat engine
U
قایق موتوری
motor fule
U
سوخت موتوری
aerodyne
U
هواپیمای موتوری
powerboating
U
راندن قایق موتوری
panel truck
U
بارکش کوچک موتوری
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
to start a motor
U
موتوری را بکار انداختن
motor transport
U
حمل و نقل موتوری
outboarder
U
راننده قایق موتوری
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
power driven vessel
U
یگان شناور موتوری
diver
U
راننده قایق موتوری
motorboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
powerboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
daycruiser
U
قایق موتوری کوچک
speedboat
U
قایق موتوری سرعت
speedboats
U
قایق موتوری سرعت
parasailing
U
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
hard stand
U
بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
movement table
U
جدول حرکت ستونهای موتوری
power mower
U
چمن زن یا علف چین موتوری
convoys
U
کاروان دریایی ستون موتوری
cigarrette
U
قایق مسابقه بزرگ موتوری
powerboats
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
outboard motor
U
موتوری که روی قایق سوارشده
kick over
<idiom>
U
موتوری که شروع به کار میکند
powerboat
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
outboard motors
U
موتوری که روی قایق سوارشده
motorized
U
یکان موتوریزه محمول موتوری
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
convoy
U
کاروان دریایی ستون موتوری
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
motored
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
motor-
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
cabin cruisers
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
sea skiff
U
قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
storm boat
U
نوعی قایق سبک هجومی موتوری
cabin cruiser
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
motor torpedo boat
U
قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
motors
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
dead engine
U
موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
stepping motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
holing
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
stepper motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
tractor
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractors
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
parakiting
U
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
predicted log racing
U
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
radialengine
U
موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
whaleboat
U
قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
paddocks
U
منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddock
U
منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
scooter
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooters
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
to jump-start an engine
U
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
drives
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
accouterment
U
وسایل
media
U
وسایل
plant
U
وسایل
plants
U
وسایل
assets
U
وسایل
furniture
U
وسایل
facilities
U
وسایل
means
U
وسایل
salvaged
U
وسایل اسقاطی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
mess kit
U
وسایل غذاخوری
utensil
U
وسایل اسباب
accessory equipment
U
وسایل یدکی
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
salvages
U
وسایل اسقاطی
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
install
U
از کارانداختن وسایل
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
salvaging
U
وسایل اسقاطی
building plant
U
وسایل ساختمان
utensils
U
وسایل اسباب
artificial aids
U
وسایل کمکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com