Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tackle
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackled
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackles
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackling
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spins
U
ماهیگیری با وسایل چرخان
spin
U
ماهیگیری با وسایل چرخان
balanced tackle
U
وضع متعادل وسایل ماهیگیری
popinjay shooting
U
کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
fishing
U
ماهیگیری حق ماهیگیری
fishing
U
ماهیگیری
angle
U
ماهیگیری
angling
U
ماهیگیری
angles
U
ماهیگیری
handline
U
ماهیگیری با نخ
piscary
U
حق ماهیگیری
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
piscary
U
محل ماهیگیری
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
fishing
U
ورزش ماهیگیری
sport fish
U
ماهیگیری تفریحی
fishhook
U
قلاب ماهیگیری
surf fishing
U
ماهیگیری در موج
fishing rod
U
چوب ماهیگیری
reeling
U
قرقره ماهیگیری
fisheries
U
محل ماهیگیری
fisheries
U
شیلات ماهیگیری
fishery
U
محل ماهیگیری
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
fishing gear
U
اسباب ماهیگیری
reels
U
قرقره ماهیگیری
fishing rods
U
چوب ماهیگیری
snell
U
بندقلاب ماهیگیری
reeled
U
قرقره ماهیگیری
reel
U
قرقره ماهیگیری
forward cast
U
پرتاب نخ ماهیگیری
fishline
U
ریسمان ماهیگیری
angles
U
قلاب ماهیگیری
fisherman's bend
U
گره ماهیگیری
angle
U
قلاب ماهیگیری
fishable
U
قابل ماهیگیری
ice fishing
U
ماهیگیری از سوراخهای یخ
monofilament
U
نخ نایلونی ماهیگیری
jug fishing
U
ماهیگیری با بطری
fish hook
U
قلاب ماهیگیری
casting rod
U
چوب ماهیگیری
chums
U
طعمه ماهیگیری
fishing tackle
U
ابزار ماهیگیری
baited
U
طعمه ماهیگیری
trawler
U
کرجی ماهیگیری
trawlers
U
کرجی ماهیگیری
bait
U
طعمه ماهیگیری
foul
U
نخ ماهیگیری اشفته
fouler
U
نخ ماهیگیری اشفته
fishery
U
شیلات ماهیگیری
angling
U
ورزش ماهیگیری
chum
U
طعمه ماهیگیری
baits
U
طعمه ماهیگیری
foulest
U
نخ ماهیگیری اشفته
fouled
U
نخ ماهیگیری اشفته
fouls
U
نخ ماهیگیری اشفته
fly reel
U
قرقره ساده ماهیگیری
fly line
U
ریسمان کلفت ماهیگیری
sinker
U
وزنه سربی ماهیگیری
popping plug
U
طعمه ماهیگیری شناور
bail lock
U
قفل قرقره ماهیگیری
fly-fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
butts
U
دسته چوب ماهیگیری
butted
U
دسته چوب ماهیگیری
stocked
U
دسته چوب ماهیگیری
butt
U
دسته چوب ماهیگیری
boat net
U
تور ماهیگیری با قایق
sinkers
U
وزنه سربی ماهیگیری
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
bow fishing
U
ماهیگیری با تیر و کمان
colorado
U
تیغه دوار ماهیگیری
bay reel
U
قرقره کوچک ماهیگیری
bank line
U
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bait casting
U
پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
dory
U
کرجی ته پهن ماهیگیری
nymphs
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
float fishing
U
ماهیگیری با قایق متحرک
nymph
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
automatic reel
U
قرقره خودکار ماهیگیری
drift fishing
U
ماهیگیری از قایق شناور
indiana
U
نوعی قرقره ماهیگیری
barbs
U
انحنای قلاب ماهیگیری
season
U
فصل ازادشکار یا ماهیگیری
seasoned
U
فصل ازادشکار یا ماهیگیری
seasons
U
فصل ازادشکار یا ماهیگیری
level wind
U
وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
june bug
U
نوعی قرقره ماهیگیری
jacklight
U
نورافکن مخصوص ماهیگیری
line haul
U
کشیدن نخ در شروع ماهیگیری
fly fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
barb
U
انحنای قلاب ماهیگیری
keep out
U
تور ماهیگیری زیر اب
squid
U
قلاب سنگین ماهیگیری
match fishing
U
مسابقه ماهیگیری درانگلستان
backlash
U
پیچ خوردن نخ ماهیگیری
poppers
U
طعمه شناور ماهیگیری
handtwist retrieve
U
طرز برگرداندن نخ ماهیگیری
wet fly
U
طعمه ماهیگیری زیرابی
spearfish
U
ماهیگیری با پرتاب نیزه
spearfishing
U
ماهیگیری با پرتاب نیزه
popper
U
طعمه شناور ماهیگیری
worming
U
ماهیگیری بااستفاده از کرم
treble hook
U
قلاب ماهیگیری سه طرفه
stock
U
دسته چوب ماهیگیری
spin casting reel
U
قرقره چرخان ماهیگیری
ledgering
U
ماهیگیری بااستفاده از وزنه
spinning reel
U
قرقره چرخان ماهیگیری
squids
U
قلاب سنگین ماهیگیری
bird's nest
U
قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
fisherman
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
whip
U
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
fixed spool
U
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
clicked
U
گیر کردن قرقره ماهیگیری
whipped
U
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whips
U
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
handline
U
نخ ماهیگیری بدون چوب وقرقره
gang hook
U
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
fly rod
U
چوب مجوف دراز ماهیگیری
fishes
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
fish
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fished
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
clicks
U
گیر کردن قرقره ماهیگیری
fishermen
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
click
U
گیر کردن قرقره ماهیگیری
tip-top
U
حلقه انتهای چوب ماهیگیری
false cast
U
پرتاب تمرینی قلاب ماهیگیری
setline
U
رسن چند قلابی ماهیگیری
skittering
U
ماهیگیری با نخ و چوب به میزان مساوی
snell
U
وصل کردن نخ به قلاب ماهیگیری
dropper fly
U
طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
spear gun
U
وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
trolling
U
ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
spin casting rod
U
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spinning rod
U
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
strip
U
نخ را با دست از قرقره ماهیگیری کشیدن
spinner
U
نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
sportfishing
U
ورزش ماهیگیری با قلاب ونخ
still hunt
U
ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
fishable
U
مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
boat rod
U
چوب کلفت ماهیگیری با قایق
bottom rig
U
وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
still hunt
U
بطور قاچاقی ماهیگیری کردن
pound net
U
تور ماهیگیری دهانه باریک
backcast
U
تاب دادن چوب ماهیگیری به عقب
hooks
U
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook
U
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
star drag
U
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
curvecast
U
پرتاب قوسی شکل قلاب ماهیگیری
luring
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lures
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
spin casting
U
پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
jig
U
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
lured
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
perfection loop knot
U
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
lure
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
backhand cast
U
انداختن قلاب ماهیگیری ازپشت دست
spools
U
قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
jigs
U
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
terminal tackle
U
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
flu box
U
جعبه مخصوص طعمههای خشک ماهیگیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com