Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tools of research
U
وسایل تحقیقات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
basic research
U
تحقیقات مقدماتی
theories
U
تحقیقات نظری
researches
U
تحقیقات علمی
scientific researches
U
تحقیقات علمی
applied research
U
تحقیقات عملی
research
U
تحقیقات علمی
researched
U
تحقیقات علمی
researching
U
تحقیقات علمی
theory
U
تحقیقات نظری
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
theoretics
U
تحقیقات نظری در علوم
to make enquiries into
U
تحقیقات بعمل اوردن
theorizes
U
تحقیقات نظری کردن
theorizing
U
تحقیقات نظری کردن
theorized
U
تحقیقات نظری کردن
theorize
U
تحقیقات نظری کردن
theorising
U
تحقیقات نظری کردن
theorises
U
تحقیقات نظری کردن
theorised
U
تحقیقات نظری کردن
f.b.i
U
اداره فدرال تحقیقات
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
snoopy
U
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
Scientific research.
U
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
psychognosis
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
proving ground
U
محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
primary cognizance
U
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
to make inquires into a matter
U
در امری تحقیقات بعمل اوردن
psychognosy
U
تحقیقات روانی روان پژوهش
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
market research
U
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
tempests
U
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
pay dirt
U
تحقیقات واکتشافات با ارزش ومفید منفعت
botanize
U
تحقیقات گیاه شناسی بعمل اوردن
tempest
U
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
astrophotography
U
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
fielded
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
snooping
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
market research
U
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
criminal investigation
U
شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
association for computers and humanities
U
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
theorization
U
تحقیقات نظری استدلال نظری
counterintelligence survey
U
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
means
U
وسایل
media
U
وسایل
plants
U
وسایل
assets
U
وسایل
furniture
U
وسایل
plant
U
وسایل
accouterment
U
وسایل
facilities
U
وسایل
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
artificial aids
U
وسایل کمکی
salvage
U
وسایل اسقاطی
installs
U
از کارانداختن وسایل
communication channels
U
وسایل ارتباطی
installing
U
از کارانداختن وسایل
artificial suporters
U
وسایل محافظتی
erosion
U
فرسایش وسایل
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
salvaging
U
وسایل اسقاطی
salvages
U
وسایل اسقاطی
salvaged
U
وسایل اسقاطی
bedding
U
وسایل خواب
scuba diving
U
غواصی با وسایل
utensil
U
وسایل اسباب
fitment
U
وسایل نصب
fitments
U
وسایل نصب
building plant
U
وسایل ساختمان
accessory equipment
U
وسایل یدکی
cable accessory
U
وسایل کابل
means
U
استطاعت وسایل
mess gear
U
وسایل غذاخوری
captured material
U
وسایل اغتنامی
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
mnemonics
U
وسایل یادیار
utensils
U
وسایل اسباب
install
U
از کارانداختن وسایل
sonic equipment
U
وسایل اوازی
war material
U
وسایل جنگی
sonic equipment
U
وسایل اوایی
mess kit
U
وسایل غذاخوری
sundry items
U
وسایل متفرقه
means of production
U
وسایل تولید
essential elements
U
وسایل ضروری
Home appliances
U
وسایل خانگی
furtherance
U
تهیه وسایل
subsistence
U
وسایل زیست
test equipment
U
وسایل ازمایش
scuba diver
U
غواص با وسایل
layouts
U
ترتیب وسایل
tentage
U
وسایل چادر
rigging warrant
U
فهرست وسایل
push botton
U
وسایل خودکار
pool equipment
U
وسایل تعمیرگاه
tentage
U
وسایل چادرزنی
tentage
U
وسایل چادرها
loading facilities
U
وسایل بارگیری
utility
U
وسایل رفاهی
cryptodevice
U
وسایل رمز
attachment
U
وسایل وابسته
fabricator
U
سازنده وسایل
cryptomaterial
U
وسایل رمز
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
layout
U
ترتیب وسایل
unaccommodated
U
بدون وسایل راحتی
salvage
U
اوراق کردن وسایل
plugs
U
ورودی که به وسایل مختلف
plug
U
ورودی که به وسایل مختلف
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
processes
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
gates
U
وسایل ورود ورودیه
gate
U
وسایل ورود ورودیه
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
plugging
U
ورودی که به وسایل مختلف
twin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
two pin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
banks
U
مجموعهای از وسایل مشابه
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
salvages
U
اوراق کردن وسایل
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
trade something in
<idiom>
U
تعویض وسایل کهنه
gasmen
U
مکانیک وسایل گازسوز
gasman
U
مکانیک وسایل گازسوز
splint
U
وسایل شکسته بندی
pictorial
U
وسایل تصویری یا تصویرنهایی
utensil plug
U
دو شاخه وسایل برقی
incoming traffic
U
جاده وسایل که می آیند
bank
U
مجموعهای از وسایل مشابه
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
hi fi
U
وسایل ایجاد صدا
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
high lift device
U
وسایل برای زیاد
caddy
U
حامل وسایل بازیگر
individual reserves
U
وسایل ذخیره انفرادی
light armor
U
وسایل زرهی سبک
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
means are not a
U
وسایل فراهم نیست
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
gun bag
U
کیسه وسایل توپ
gripping appliance
U
وسایل بست و مهارکنندگی
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
coupler plug
U
دوشاخه وسایل الکتریکی
condensation trail
U
مجموعه وسایل انجماد
deck load
U
وسایل روی پل کشتی
clamping fixture
U
وسایل قید و بست
demolition kit
U
جعبه وسایل تخریب
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
golf bag
U
کیف وسایل گلف
clamping device
U
وسایل قید و بست
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
navigational aids
U
وسایل کمک ناوبری
characteristics
U
مشخصات ومختصات وسایل
apparatus
U
اسباب و وسایل ژیمناستیک
gimmickry
U
وسایل اغفال یا تقلب
process
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
sail locker
U
انبار وسایل ملوانی
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com