English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unladen weight U وزن کامل خودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four by two U خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough U بطور کامل کامل
automotive U خودرو
self grown U خودرو
vehicle U خودرو
vehicles U خودرو
automobiles U خودرو
self driven U خودرو
self propelled U خودرو
self propelling U خودرو
motor vehicle U خودرو
automobile U خودرو
adventive U خودرو
auto U :خودرو
locomobile U خودرو
autos U :خودرو
four by four U خودرو 4 در 4
automobile U ماشین خودرو
vehicular U مربوط به خودرو
motor car U گردونه خودرو
automobiles U ماشین خودرو
motor cars U گردونه خودرو
weedy U هرز خودرو
to use the car U با خودرو رفتن
to ride in the car U با خودرو رفتن
propeller U گاردان خودرو
escalator U پلکان خودرو
escalators U پلکان خودرو
escalator U پلکان خودرو
moving staircase U پلکان خودرو
moving stairway U پلکان خودرو
to turn [to turn off] [to make a turn] U پیچیدن [با خودرو]
motor vehicle U خودرو موتوری
tank vehicle U خودرو تانکرسوخت
tank vehicle U خودرو تانکر
tank transporter U خودرو مازتانک بر
drive screw U پیچ خودرو
deep jeep U خودرو زیرابی
scout car U خودرو دیده ور
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
propeller shaft U گاردان خودرو
liftruck U خودرو بالابر
personnel carrier U خودرو نفربر
caterpillar truck U خودرو هزارپا
locomobile U گردونه خودرو
motorcar U خودرو سواری
truck vehicle U خودرو نظامی
chasis U شاسی خودرو
bumper bar U سپر خودرو
wildwood U جنگل خودرو
loading plan U طرح بارگیری خودرو
signaled U علامت راهنمای خودرو
signal U علامت راهنمای خودرو
oil pan U جعبه کارتر خودرو
combat tire U تایر جنگی خودرو
signalled U علامت راهنمای خودرو
payloads U بازده خودرو یا دستگاه
loading list U لیست بارگیری خودرو
payload U بازده خودرو یا دستگاه
lift truck U خودرو دارای جرثقیل
cross bar wrench U آچار چرخ خودرو
[spider-type] lug wrench [American E] U آچار چرخ خودرو
high gear U دنده قوی خودرو
wheel brace U آچار چرخ خودرو
wheel wrench U آچار چرخ خودرو
upper beam headlights U نور بالا [در خودرو]
full beam U نور بالا [در خودرو]
unladen weight U وزن ناخالص خودرو
suspension wheel U چرخ تعلیق خودرو
short wheel U خودرو شاسی کوتاه
propeller joint U چهارشاخه گاردان خودرو
high beam [American English] U نور بالا [در خودرو]
dipped beams [beam light] [British English] U نور پایین [خودرو]
dipped headlights [lights] [British English] U نور پایین [خودرو]
low beams [beam light] [American English] U نور پایین [خودرو]
rollover U چپ شدن خودرو یاوسیله
full tracked U خودرو تمام شنی
dimmed headlights [lights] [American English] U نور پایین [خودرو]
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
boot [British E] U صندوق چمدان [خودرو]
trunk [American E] U صندوق چمدان [خودرو]
moving stairs {pl} U پلکان های خودرو
moving stairways U پلکان های خودرو
moving staircases U پلکان های خودرو
escalators U پلکان های خودرو
windshield U شیشه جلو خودرو
windshields U شیشه جلو خودرو
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
gradeability U قابلیت عبور خودرو از شیبها
Carpool U هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
wilding U گیاه یا میوه خودرو وحشی
dome light U چراغ بالای طاق خودرو
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
endgate U درب عقب [خودرو شناسی]
fast shuttle U تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
mileage U مسافت طی شده به وسیله خودرو
travelling crane U جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
six by six U خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
six by four U خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
to leave on U روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
curb weight U وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
automotive U مربوط به وسایل نقلیه خودرو
motor transport U حمل ونقل به وسیله خودرو
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to go into the ditch U با خودرو به خندق جاده رفتن
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to go for a spin U با خودرو گردش کوتاهی کردن
laden weight U وزن کلی خودرو با بار
tracklaying U زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
to swerve a car <idiom> U با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
choked U خفه کردن ساسات خودرو چوک
compass course U مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
She swerved sharply to avoid hitting a dog. U او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
less than carload U وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
trailer brake system U دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
half track U خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
choke U خفه کردن ساسات خودرو چوک
skate mount U پایه دوار مسلسل روی خودرو
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
chokes U خفه کردن ساسات خودرو چوک
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashing U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
maximum gradeability U حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
crashes U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
panel truck U یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
unprompted U ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
trailers U خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
trailer U خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
straddle truck U نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
fifth wheel U جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
crashingly U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
truck U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
center disc [disk wheel] U دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
trucking U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
to start U روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
trucked U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
four by four U خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
vehicle used for migrant-smuggling operations U خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
mileage on departure [arrival] U اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
He lost control of the car and swerved towards a tree. U او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
bulk petroleum conversion kit U جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
largest U کامل
absolutes U کامل
fullest U کامل
absolute U کامل
totalling U کامل
large U کامل
completes U کامل
larger U کامل
complete U کامل
of ripe years U کامل
totaled U کامل
total U کامل
totals U کامل
plenary U کامل
plenaries U کامل
totaling U کامل
saturation U کامل
full-fledged U کامل
full fledged U کامل
unabridged U کامل
completed U کامل
totalled U کامل
searching U کامل
exacts U کامل
entire U کامل
wall-to-wall U کامل
perfects U کامل
stark U کامل
unmitigated U کامل
exacted U کامل
exact U کامل
main U کامل
unqualified U کامل
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com