Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
Other Matches
consignment
U
کالای ارسالی
delivery
U
کالای ارسالی
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
consignments
U
محموله کالای ارسالی
consignment
U
محموله کالای ارسالی
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
inbound cargo
U
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
wreck
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
free good
U
کالای رایگان
purpose made
U
کالای سفارشی
contraband
U
کالای قاچاق
the goods in question
U
کالای موردبحث
merchandise
U
کالای تجارتی
economic good
U
کالای اقتصادی
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
end item
U
کالای ضروری
smuggled goods
U
کالای قاچاق
limited edition
U
کالای محدود
final goods
U
کالای نهائی
fakement
U
کالای قلب
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
inferior good
U
کالای پست
scaron
U
کالای کمیاب
stolen goods
U
کالای مسروقه
contraband
U
کالای غیرمجاز
class ii property
U
کالای طبقه 2
import
U
کالای وارده
normal good
U
کالای معمولی
import
U
کالای رسیده
naval stores
U
کالای دریایی
luxury good
U
کالای لوکس
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
knit goods
U
کالای کش بافت
jetsam
U
کالای اب اورد
wage good
U
کالای مزدی
rip-offs
U
کالای قلابی
rip-off
U
کالای قلابی
limited editions
U
کالای محدود
in wards
U
کالای رسیده
imported
U
کالای رسیده
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
frustrated cargo
U
کالای متروکه
general cargo
U
کالای معمولی
giffen good
U
کالای گیفن
goods afloat
U
کالای در راه
goods in pledge
U
کالای گروی
normal good
U
کالای عادی
importing
U
کالای وارده
importing
U
کالای رسیده
imported
U
کالای وارده
labeled cargo
U
کالای ویژه
consumer's goods
U
کالای مصرفی
business goods
U
کالای تولیدی
stapling
U
کالای عمده
stapled
U
کالای عمده
staple
U
کالای عمده
class i property
U
کالای طبقه 1
consignment
U
کالای امانی
commodities
U
کالای مصرفی
consigned inventory
U
کالای امانی
consignments
U
کالای امانی
shoddy
U
کالای تقلبی
consumer brand
U
کالای پر مصرف
dead stock
U
کالای بنجل
bonded good
U
کالای گمرکی
consumer goods
U
کالای مصرفی
flotsam
U
کالای اب اورده
commodity
U
کالای مصرفی
remittance
U
وجه ارسالی
remittances
U
وجه ارسالی
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
swag
U
کالای دزدیده شده
importable
U
کالای قابل واردکردن
perishable
U
کالای سریع الفساد
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
perishable
U
کالای فاسد شونده
inwards
U
واردات کالای رسیده
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
standard
U
کالای جانشین رزمی
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
velveting
U
کالای مخملی مخمل
perishable
U
کالای فاسد شدنی
ban item
U
کالای ممنوع الورود
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
shipment
U
کالای در حال حمل
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
consignment
U
کالای امانت فروش
dead stock
U
کالای بدون خریدان
finished product
U
کالای اماده فروش
standards
U
کالای جانشین رزمی
consignments
U
کالای امانت فروش
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
consignment
U
کالای ارسال شده
delivery
U
کالای ارسال شده
shipments
U
کالای در حال حمل
mails
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
mail
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
export
U
بیرون بردن کالای صادره
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
shipments
U
کالای حمل شده باکشتی
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
docketing
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
docketed
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
carriers
U
داده ارسالی موج مانند
docket
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
carrier
U
داده ارسالی موج مانند
ends
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
dockets
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
ended
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
burst
U
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
bursts
U
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
end
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
impluse sending key
U
تکمه ارسالی ضربه جریان
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
sea borne goods
U
کالای حمل شده بوسیله دریا
exclusion principle
U
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
stolen goods
U
مال دزدی کالای دزدیده شده
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com