Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intervance of third party
U
ورود ثالث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
third
U
ثالث
thirds
U
ثالث
tertiary
U
ثالث
third parties
U
شخص ثالث
third party
U
شخص ثالث
intervener
U
وارد ثالث
jus terth
U
حق شخص ثالث
stranger
U
شخص ثالث
garnishment
U
احضارشخص ثالث
thrid party
U
شخص ثالث
third party insurance
U
بیمه شخص ثالث
garnishment
U
توقیف مال نزد شخص ثالث
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
shifting use
U
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
good offices
U
عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
res inter alios
U
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
bailment
U
امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
entrances
U
ورود
entranced
U
ورود
entrance
U
ورود
right of entry
U
حق ورود
arr
U
ورود
entrancing
U
ورود
induction
U
ورود
admitance
U
ورود
infare
U
ورود
ingress
U
ورود
ingression
U
ورود
entree
U
ورود
inning
U
ورود
re-entry
U
ورود
re entry
U
ورود
introit
U
ورود
introgression
U
ورود
importing
U
ورود
imported
U
ورود
import
U
ورود
inductions
U
ورود
appulse
U
ورود
entrance fees
U
حق ورود
importation
U
ورود
accession
U
ورود
arrivals
U
ورود
arrival
U
ورود
entrance fee
U
حق ورود
entry
U
ورود
air inclusion
U
ورود هوا
intrant
U
ورود رسمی
landing
U
ورود به خشکی
input of current
U
ورود جریان
inlet time
U
زمان ورود
landings
U
ورود بخشکی
landings
U
ورود به خشکی
inlet
U
ورود دخول
inlets
U
ورود دخول
token
U
بلیط ورود
cost to entry
U
هزینه ورود
token
U
اجازه ورود
house-warmings
U
جشن ورود
arrival rate
U
نرخ ورود
capital inflow
U
ورود سرمایه
entry side
U
جهت ورود
entry point
U
نقطه ورود
entree
U
اجازهء ورود
entering angle
U
زاویه ورود
energy intake
U
ورود انرژی
data import
U
ورود داده
ease of entry
U
سهولت ورود
approach ramp
U
فرازای ورود
first in first out
U
بترتیب ورود
landfall
U
ورود بخشکی
landfalls
U
ورود بخشکی
fifo
U
به ترتیب ورود
house warming
U
جشن ورود
free entrance
U
ورود مجانی
house-warming
U
جشن ورود
forcible entry
U
ورود عدوانی
first in first out
U
به ترتیب ورود
acetylation
U
ورود ریشهء
due in
U
در شرف ورود
influx
U
ورود هجوم
port of entry
U
بندرمحل ورود
data insertion
U
ورود داده ها
receipt statement
U
اعلامیه ورود
reebtry
U
ورود مجدد
entry
U
ورود راهرو
tokens
U
بلیط ورود
arrival hall
U
سالن ورود
arrival hall
U
سالن ورود
on arrival
U
هنگام ورود
when entering
U
هنگام ورود
admissions
U
اجازهء ورود
admission
U
اجازهء ورود
influxes
U
ورود هجوم
log in sequrity
U
ایمنی ورود
homecoming
U
ورود بخانه
import
U
مفهوم ورود
tardiness
U
تاخیر ورود
imported
U
مفهوم ورود
importing
U
مفهوم ورود
homecomings
U
ورود بخانه
initation
U
ورود بعضویت
advent
ظهور و ورود
landfall n
U
ورود بخشکی
landing
U
ورود بخشکی
landding
U
ورود بخشکی
tokens
U
اجازه ورود
admittance
U
ورود دخول
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
visas
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
estimated time of arrival
U
زمان تقریبی ورود
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
let someone through
U
اجازه ورود دادن
entry plan
U
طرح ورود به بندر
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
inflow of labor
U
جریان ورود کارگر
nonjoinder
U
عدم ورود در دعوا
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
gold import point
U
نقطه ورود طلا
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
last in first out
U
بترتیب عکس ورود
lifo
U
به ترتیب عکس ورود
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
inflow of foreign funds
U
ورود وجوه خارجی
last in first out
U
به ترتیب عکس ورود
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
hailed
U
اعلام ورود کردن
barrier to entry
U
منع ورود به صنعت
hail
U
اعلام ورود کردن
entrancing
U
ورودیه اجازه ورود
entrancing
U
حق ورود دروازهء دخول
gangplank
U
تخته ورود به ناو
gangplanks
U
تخته ورود به ناو
visa
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
gate
U
وسایل ورود ورودیه
gates
U
وسایل ورود ورودیه
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
hails
U
اعلام ورود کردن
hailing
U
اعلام ورود کردن
entrance
U
ورودیه اجازه ورود
entrance
U
حق ورود دروازهء دخول
entranced
U
ورودیه اجازه ورود
raids
U
ورود ناگهانی پلیس
entrances
U
حق ورود دروازهء دخول
entranced
U
حق ورود دروازهء دخول
entrances
U
ورودیه اجازه ورود
raiding
U
ورود ناگهانی پلیس
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
to announce one's arrival
U
ورود خود را اعلام کردن
house-warming
U
جشن ورود بخانه تازه
house-warmings
U
جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
we watched for his arrival
U
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
free entry
U
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
sign-on
U
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
docl pass
U
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
house warming
U
جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
single sign-on
U
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
burglary
U
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
demurs
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
port of entry
U
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
demur
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
velocity stacks
U
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
entry
U
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
scenario
U
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios
U
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
check-ins
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
immediate
U
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
check in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
dead on arrival
U
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
Upon his arrival , he delinered a speech .
U
به محض ورود نطقی ایراد کرد
Open to the publice.
U
ورود برای عموم آزاد است
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
burglaries
U
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com