English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
importation U ورود
accession U ورود
arrival U ورود
arrivals U ورود
entry U ورود
entrance U ورود
entranced U ورود
entrances U ورود
entrancing U ورود
induction U ورود
inductions U ورود
import U ورود
imported U ورود
importing U ورود
re entry U ورود
re-entry U ورود
admitance U ورود
appulse U ورود
entree U ورود
infare U ورود
ingress U ورود
ingression U ورود
inning U ورود
introgression U ورود
introit U ورود
arr U ورود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
right of entry U حق ورود
air inclusion U ورود هوا
entrance fees U حق ورود
entrance fee U حق ورود
intrant U ورود رسمی
inlet time U زمان ورود
initation U ورود بعضویت
landing U ورود بخشکی
landing U ورود به خشکی
token U اجازه ورود
tardiness U تاخیر ورود
intervance of third party U ورود ثالث
import U مفهوم ورود
importing U مفهوم ورود
acetylation U ورود ریشهء
house-warming U جشن ورود
forcible entry U ورود عدوانی
first in first out U به ترتیب ورود
input of current U ورود جریان
first in first out U بترتیب ورود
landfall U ورود بخشکی
landfalls U ورود بخشکی
entry point U نقطه ورود
fifo U به ترتیب ورود
free entrance U ورود مجانی
entree U اجازهء ورود
landings U ورود بخشکی
landings U ورود به خشکی
inlet U ورود دخول
inlets U ورود دخول
ease of entry U سهولت ورود
energy intake U ورود انرژی
entering angle U زاویه ورود
house warming U جشن ورود
entry side U جهت ورود
token U بلیط ورود
when entering U هنگام ورود
data insertion U ورود داده ها
capital inflow U ورود سرمایه
data import U ورود داده
cost to entry U هزینه ورود
influx U ورود هجوم
house-warmings U جشن ورود
admissions U اجازهء ورود
admission U اجازهء ورود
influxes U ورود هجوم
entry U ورود راهرو
on arrival U هنگام ورود
advent ظهور و ورود
arrival hall U سالن ورود
homecoming U ورود بخانه
admittance U ورود دخول
tokens U بلیط ورود
landfall n U ورود بخشکی
imported U مفهوم ورود
due in U در شرف ورود
homecomings U ورود بخانه
approach ramp U فرازای ورود
log in sequrity U ایمنی ورود
landding U ورود بخشکی
port of entry U بندرمحل ورود
receipt statement U اعلامیه ورود
tokens U اجازه ورود
reebtry U ورود مجدد
arrival rate U نرخ ورود
arrival hall U سالن ورود
gate U وسایل ورود ورودیه
entry plan U طرح ورود به بندر
infare U مهمانی بمناسبت ورود
coast in point U نقطه ورود به ساحل
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
lifo U به ترتیب عکس ورود
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
let someone through U اجازه ورود دادن
law of prior entry U قانون تقدم ورود
last in first out U به ترتیب عکس ورود
last in first out U بترتیب عکس ورود
fifo U خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
gold import point U نقطه ورود طلا
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
round-up U ورود ناگهانی پلیس
police raid U ورود ناگهانی پلیس
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
inflow of labor U جریان ورود کارگر
ingress U حق دخول اجازه ورود
raiding U ورود ناگهانی پلیس
entrancing U ورودیه اجازه ورود
raids U ورود ناگهانی پلیس
hail U اعلام ورود کردن
gangplanks U تخته ورود به ناو
hailing U اعلام ورود کردن
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
gates U وسایل ورود ورودیه
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entrances U ورودیه اجازه ورود
raided U ورود ناگهانی پلیس
raid U ورود ناگهانی پلیس
hails U اعلام ورود کردن
entrance U ورودیه اجازه ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
hailed U اعلام ورود کردن
entranced U ورودیه اجازه ورود
entranced U حق ورود دروازهء دخول
gangplank U تخته ورود به ناو
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrant U حکم بازرسی و ورود
barrier to entry U منع ورود به صنعت
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
gangway U محل ورود و خروج از ناو
gangways U محل ورود و خروج از ناو
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
house warming U جشن ورود بخانه تازه
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
burglary U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
immediate U روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
Upon his arrival , he delinered a speech . U به محض ورود نطقی ایراد کرد
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
burglaries U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
input U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
inputted U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
eta U arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
pratique U اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
intercurreace U مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
The passenger was admitted into the USA. U به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
I dont mean to intrude . U قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
mileage on departure [arrival] U اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
burglary U ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglaries U ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
accession number U شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
synchronous U کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
dynamically U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
chute U چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes U چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
calendar program U ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
i/o U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
protective tariffs U تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
input U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
inputted U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
screening, screenings U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com