English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
commercialize U بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
precieuse U فریف
svelte U فریف
precieux U فریف
mignon U فریف
minikin U فریف
pindling U فریف
svelt U فریف
subtile U فریف
chichi U فریف
delicate U فریف
finest U فریف
slender U فریف
fined U فریف
fine U فریف
elegant U فریف
fine structure U ساختار فریف
fine skill U مهارت فریف
hyperfine U فوق فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
lenis U رقیق فریف
high grade zink U زینک فریف
wiredrawn U طویل و فریف
in miniature U بطور فریف
aesthetically U فریف طبع
fine adjustment U تنظیم فریف
aesthetic U فریف طبع
sheer U مستقیما فریف
quaint U خیلی فریف
superfine U بسیار فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
elegant style U انشا فریف
tinnily U بطور فریف
elegant maners U اطوار فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
nobby U فریف خیلی شیک
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
serrulate U دارای دندانههای فریف
supersubtle U فوق العاده فریف
serrulated U دارای دندانههای فریف
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
dainty U هر چیز فریف و عالی
capillary U فریف عروق شعریه
capillaries U فریف عروق شعریه
fimbrillate U دارای ریشه فریف
sheer U پارچه فریف حریری
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
fret saw U اره فریف کاری
fine boring machine U دستگاه مته فریف
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
fretsaw U اره فریف کاری
penicillate U دارای شبکه توری فریف
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
wire gauze U تور فریف سیم مانند
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
commerical U تجارتی
mercantile U تجارتی
for-profit <adj.> U تجارتی
relating to business <adj.> U تجارتی
commercial <adj.> U تجارتی
merchants U تجارتی
merchant U تجارتی
business <adj.> U تجارتی
commercial U تجارتی
corporate [commercial] <adj.> U تجارتی
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
merchantman U کشتی تجارتی
trade mark U علامت تجارتی
trade barrier U مانع تجارتی
trade gap U کسری تجارتی
trade disputes U دعاوی تجارتی
trade balance U موازنه تجارتی
trade winds U بادهای تجارتی
merchant ship U کشتی تجارتی
merchant bar U فولاد تجارتی
industrial tube U لامپ تجارتی
mercantile marine U کشتیهای تجارتی
trade price U بهای تجارتی
trade price U قیمت تجارتی
trade restrictions U تضییقات تجارتی
trading company U شرکت تجارتی
trade name U نام تجارتی
ideograph U مارک تجارتی
Trade mark. U علامت تجارتی
trade agreement U موافقتنامه تجارتی
capital asset U علامت تجارتی
trade union U اتحادیه تجارتی
commercial items U اقلام تجارتی
brand names U نام تجارتی
commercial items U کالاهای تجارتی
commercial loading U بارگیری تجارتی
brand name U نام تجارتی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
commercial paper U سند تجارتی
commercial invoice U سیاهه تجارتی
commercial firm U شرکت تجارتی
document bills U اوراق تجارتی
business type operation U عملیات تجارتی
business name U اسم تجارتی
commercial attache U وابسته تجارتی
brand loyalty U نام تجارتی
brand leader U علامت تجارتی
bill of goods U فهرست تجارتی
argosy U ناوگان تجارتی
trades unions U اتحادیه تجارتی
trade unions U اتحادیه تجارتی
commercial bills U اوراق تجارتی
advertisements U اگهیهای تجارتی
commercial pure U خلوص تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
trade names U نام تجارتی
commodity rate U براتهای تجارتی
commerical papers U اسناد تجارتی
trademarks U علامت تجارتی
commerical papers U اوراق تجارتی
commercial value U ارزش تجارتی
brand U عنوان تجارتی
trademark U علامت تجارتی
commercial transactions U معاملات تجارتی
branding U علامت تجارتی
commercial structural steel U فولادسازهای تجارتی
branding U عنوان تجارتی
brands U علامت تجارتی
brands U عنوان تجارتی
merchandise U کالای تجارتی
commercials U اگهیهای تجارتی
brand U علامت تجارتی
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
trademarks U علامت تجارتی گذاشتن
business income U درامد خالص تجارتی
trademark U علامت تجارتی گذاشتن
unfavorable balance of trade U توازن نامطلوب تجارتی
subsidiary brand U علامت تجارتی فرعی
advertisement آگهی های تجارتی
trade barrier U قید و بند تجارتی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
name brand U علامت تجارتی مشهور
passive trade balance U توازن تجارتی منفی
commercial procuration U قائم مقام تجارتی
commercial banking system U نظام بانکداری تجارتی
commercial representative U قائم مقام تجارتی
local trade customs U عرف تجارتی محل
register of commerce U دفتر ثبت تجارتی
in restraint of trade U تحت محدودیت تجارتی
cost plus U براساس قیمت تجارتی
commercial structural steel U فولاد ساختمان تجارتی
dominant firm U واحد تجارتی مسلط
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
commercial type vehicle U خودروی تجارتی خودروهای شخصی
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
name plugging U تکرار نام یا علامت تجارتی
secular trend U سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
charter party U قرارداد اجاره کشتی تجارتی
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
camial U وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
Biro U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biros U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
copywriters U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriter U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
commercialization U تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
stock exchnge U بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
privateer U درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
advert U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
adverts U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
dacron U نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
public image U تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
payola U وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
favourble balance of trade U تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
spam U مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
legal reserves U مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement U مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com