Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
winner
U
برنده بازی
winners
U
برنده بازی
won ending
U
اخر بازی برنده
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
There's more to come.
<idiom>
U
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
indefinite
U
نکره
you are welcome
U
کاری نکردم
theorems
U
قاعده نکره
theorem
U
قاعده نکره
indefinite article
U
حرف نکره
indefinite articles
U
حرف نکره
touting
U
صدای نکره ایجادکردن
tout
U
صدای نکره ایجادکردن
to bray out
U
با صدای نکره گفتن
touted
U
صدای نکره ایجادکردن
touts
U
صدای نکره ایجادکردن
By the way . Incidentally.
U
راستی ( تا فراموش نکردم )
I haven't done anything wrong.
U
من هیچ خطایی
[جرمی]
نکردم.
you are welcome
U
کاری نکردم اهمیت ندارد
i made little of it
U
چندان سودی از ان نبردم استفادهای از ان نکردم
What did I tell you ? didnt I say so ?
U
عرض نکردم ! (مگر بهت نگفتم )
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
stills
U
هنوز
as yet
U
هنوز
not yet
<adv.>
U
نه هنوز
still
U
هنوز
stillest
U
هنوز
nevertheless
U
هنوز
not yet
<adv.>
U
هنوز نه
stiller
U
هنوز
yet
U
هنوز
however
U
هنوز
i am yet to learnt
U
من هنوز نمیدانم
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
unborn
U
هنوز فاهرنشده
high proof
U
برنده
incisive
U
برنده
winner
U
برنده
scissile
U
برنده
incisory
U
برنده
cutting
U
برنده
vehicles
U
برنده
vehicle
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
cutter
U
برنده
cutters
U
برنده
mutilator
U
برنده
trenchant
U
برنده
conductive
U
برنده
foretooth
U
برنده
incisor tooth
U
برنده
deferent
U
برنده
winners
U
برنده
winning
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
discoverers
U
پی برنده
portative
U
برنده
winnings
U
برنده
It is not known yet . It is not settled yet .
U
هنوز معلوم نیست
is he still single?
U
ایا هنوز تک است
his palce is still open
U
جای او هنوز خالی
callow
U
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
How can you ask?
U
هنوز نمی دانی؟
Nobody has come yet .
U
هیچکس هنوز نیامده
we are still above ground
U
هنوز زنده ایم
There is yet time.
U
هنوز وقت هست.
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
deferent
U
بیرون برنده
propulsive
U
جلو برنده
promotor
U
پیش برنده
utilizer
U
بکار برنده
contender
U
برنده احتمالی
matrolinous
U
بارث برنده
contenders
U
برنده احتمالی
prizewinner
U
برنده جایزه
cutting head
U
نوک برنده
medalist
U
برنده مدال
uptake
U
بالا برنده
prizer
U
برنده جایزه
resolutive
U
تحلیل برنده
medallists
U
برنده مدال
medallist
U
برنده مدال
winner of a match
U
برنده مسابقه
highest bidder
U
برنده مزایده
winning move
U
حرکت برنده
winning position
U
پوزیسیون برنده
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
victor
U
برنده مسابقه
victors
U
برنده مسابقه
impeller
U
پیش برنده
impellor
U
پیش برنده
incisively
U
بطور برنده
edged tool
U
الت برنده
edge tool
U
الت برنده
user
U
بکار برنده
users
U
بکار برنده
gonfalonier
U
برنده پرچم
medalists
U
برنده مدال
lacerative
U
برنده یا درنده
dissolvent
U
حل کننده برنده
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
perseus
U
برنده سر دیو
promoters
U
پیش برنده
wearing
U
تحلیل برنده
boosters
U
بالا برنده
raiders
U
یورش برنده
outpoint
U
برنده با امتیاز
booster
U
بالا برنده
uplifter
U
بالا برنده
propelling
U
پیش برنده
achiever
U
از پیش برنده
decisions
U
برنده با امتیاز
heiress
U
ارث برنده زن
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
annihilator
U
از بین برنده
persi
U
برنده سر دیو
heiresses
U
ارث برنده زن
gestatorial
U
برنده پاپ
raider
U
یورش برنده
promoter
U
پیش برنده
decision
U
برنده با امتیاز
He cant count yet.
U
هنوز شمردن بلد نیست
shoulders
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
wort
U
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
Since you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
it remains to be proved
U
هنوز ثابت نشده است
the battle still rages
U
جنگ هنوز شدت دارد
As you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
there is little in it
U
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
The letter hasnt arrived yet.
U
نامه هنوز نرسیده است
shoulder
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
Having hardly arrived you want to. . .
U
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
shouldered
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
The ice-cream has not set yet.
U
بستنی هنوز سفت نشده
shouldering
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
preadolescent
U
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
painstaking
U
ساعی رنج برنده
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
winterer
U
بسر برنده زمستان
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
emulous
U
رشک برنده طالب
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
cutler
U
فروشنده الات برنده
jackpot
U
برنده تمام پولها
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
jackpots
U
برنده تمام پولها
emasculative
U
برنده نیروی مردی
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
benefitical
U
منتفع فایده برنده
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
Presumably she hasnt arrived yet .
U
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
He is stI'll wet behind the ears.
U
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
My departure time is not determined yet .
U
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
There has as yet been no confirmation.
U
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
see if he is still there
U
به بیند او هنوز انجا است یانه
built into
U
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
landsman
U
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
scissors
U
چیز برنده قطع کننده
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com