English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
logotype U وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
bleb U برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
denomination U تسمیه
denominations U تسمیه
onomatopoeia U تسمیه صوفی
appellation U وجه تسمیه
appellations U وجه تسمیه
denominable U تسمیه پذیر
onomatopoeia U تسمیه تقلیدی صداواژه
toponymy U مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
echoism U نام گذاری به تقلیدصدا تسمیه تقلیدی
denominative U مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
beasts U جانور
animal U جانور
animalize U جانور
animals U جانور
apod U جانور بی پا
he U جانور نر
structure of an animal U جانور
malacostracan U جانور
it pron U ان جانور
johnny U جانور نر
creature U جانور
it U ان جانور
ruffianly U جانور خو
beast U جانور
nightwalker U جانور شب پر
creatures U جانور
zootomy U جانور شکافی
beastliness U جانور خویی
zoophagous U جانور خوار
zoology U جانور شناسی
zoologist U جانور شناس
brute U جانور حیوان
brutes U جانور حیوان
pelagian U جانور دریایی
zoophilous U علاقمند به جانور
brutal U جانور خوی
animalculum U جانور ریزه
zoophilic U علاقمند به جانور
zootheism U جانور پرستی
brutalization U جانور خویی
polystome U جانور بسیار
polystomatous U جانور بسیار
polypod U جانور بسیارپا
pollard U جانور بی شاخ
poikilothermism U خونسردی جانور
poikilotherm U جانور خونسرد
perissodactyl U جانور فرد سم
mammifer U جانور پستاندار
mammiferous U جانور پستاندار
milker U جانور شیرده
pudge U جانور چاق
saprozoon U جانور پوده زی
craw U معده جانور
ungulate U جانور سم دار
tardigrade U جانور کندرو
stinkard U جانور بدبو
monocule U جانور یک چشم
edentate U جانور بی دندان
shell fish U جانور صدف
scrag U جانور نحیف
saxicolous U جانور سنگ زی
saxicoline U جانور سنگ زی
nekton U جانور شناور
stray U جانور بی صاحب
amebae U جانور تک سلولی
scavengers U جانور لاشخور
brutalities U جانور خویی
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
scavenger U جانور لاشخور
straying U جانور بی صاحب
strays U جانور بی صاحب
plantigrade U جانور دوپا
hybrid U جانور دورگه
strayed U جانور ولگرد
game U جانور شکاری
brutality U جانور خویی
proud <adj.> U جانور حشری
amoeba U جانور تک سلولی
rodent U جانور جونده
amebas U جانور تک سلولی
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
amoebae U جانور تک سلولی
amoebas U جانور تک سلولی
animalist U نقاش جانور
fauna U جانور نامه
rodents U جانور جونده
nematocyst U نیش جانور مرجانی
ratter U موش گیر [جانور]
paleozoology U دیرین جانور شناسی
orca U جانور بزرگ دریایی
nervure U رگه بندی جانور
pleophagous U چند جانور خوار
phyllopod U جانور برگ پای
orc U جانور بزرگ دریایی
phytozoon U جانور گیاه نما
rat catcher U موش گیر [جانور]
zoography U جانور شناسی تطبیقی
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
zoophyte U جانور گیاه سان
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
white face U جانور پیشانی سفید
ratcatcher U موش گیر [جانور]
shedder U جانور پوست انداز
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
viviparous U جانور زنده زا ولود
animalcule U جانور ذره بینی
tentacles U موی حساس جانور
tentacle U موی حساس جانور
endotherm U جانور خون گرم
migrants U سیار جانور مهاجر
footpad U پای جانور پهنه پا
dolphin دولفین [جانور شناسی]
molluscs U جانور نرم تن حلزون
mollusc U جانور نرم تن حلزون
slugs U چارپاره جانور کندرو
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
pachyderms U جانور پوست کلفت
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
animalculum U جانور ذره بینی
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
arthropod U جانور مفصل دار
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
jumbo U جانور غول اسا
bestialize U جانور خوی نمودن
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
sacs U عضوکیسه مانند جانور
sac U عضوکیسه مانند جانور
slugged U چارپاره جانور کندرو
jumbos U جانور غول اسا
pachyderm U جانور پوست کلفت
scavenger U جانور کثافت خور
anteaters U جانور پستاندارمورچه خوار
malacoderm U جانور نرم پوست
heat U طلب شدن جانور
anteater U جانور پستاندارمورچه خوار
marsupials U جانور کیسه دار
marsupial U جانور کیسه دار
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
scavengers U جانور کثافت خور
female U زنانه جانور ماده
migrant U سیار جانور مهاجر
slug U چارپاره جانور کندرو
mollusk U جانور نرم تن حلزون
holozoic U جانور خوراک گیر
heats U طلب شدن جانور
bestial U شبیه حیوان جانور خوی
kutum [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
vermin U جانور افت حشرات موذی
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
slugs U جانور تنبل گردونه کندرو
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
unicorn U جانور افسانهای دارای یک شاخ
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
unicorns U جانور افسانهای دارای یک شاخ
slug U جانور تنبل گردونه کندرو
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
isopod U جانور سخت پوست بر>=< پای
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
gast U وحشت جانور بدون اولاد
phylogeny U تاریخ نژادی جانور یا گیاه
Rutilus frisii U ماهی سفید [جانور شناسی]
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
Rutilus kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
endozoic U دارای زندگی دردرون جانور
isopodan U جانور سخت پوست بر>=< پای
Caspian White Fish U ماهی سفید [جانور شناسی]
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
scalawag U جانور نحیف وکم ارزش
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
lyncean U مانند جانور سیاه گوش
omnivore U جانور همه چیز خوار
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
vivisector U تشریح کننده جانور زنده
Caspian kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
webfoot U جانور دارای پای پرده دار
he ran the animal through U ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
swamper U جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
geoduck U نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
wombats U جانور کیسه داری شبیه خرس
zooplankton U جانور ریز شناور برسطح دریا
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
zoomorphic U دارای خدایان مجسم بشکل جانور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com