Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
protect a bill
U
وجه براتی را تامین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to dishonour a bill
U
براتی را فکول کردن
retiring a bill
U
براتی را تسویه کردن
to protean a bill
U
وجه براتی راتامین کردن
garnishee
U
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
black endorsement
U
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
blank bill
U
براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
accommodation bill
U
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
garnishment
U
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remands
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
special acceptance of a bill of
U
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
coverings
U
تامین کردن
secure
U
تامین کردن
covers
U
تامین کردن
supply
U
تامین کردن
guarantees
U
تامین کردن
supplying
U
تامین کردن
guarantee
U
تامین کردن
guaranteed
U
تامین کردن
cover
U
تامین کردن
give security for
U
تامین کردن
ensuring
U
تامین کردن
insures
U
تامین کردن
fulfill
U
تامین کردن
ensured
U
تامین کردن
take care of
U
تامین کردن
insuring
U
تامین کردن
ensure
U
تامین کردن
secures
U
تامین کردن
supplied
U
تامین کردن
ensures
U
تامین کردن
secures
U
تامین کردن هدف
tucker
U
تامین غذا کردن
victual
U
خواربار تامین کردن
to ensure something
U
تامین کردن
[چیزی]
secure
U
مطمئن تامین کردن
secures
U
مطمئن تامین کردن
secure
U
تامین کردن هدف
guarantees
U
تامین تضمین کردن
guaranteed
U
تامین تضمین کردن
make up a deficit
U
تامین کردن کسری
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
guarantee
U
تامین تضمین کردن
safety
U
برقرار کردن تامین
levy a sum on a person's property
U
تامین خواسته کردن
to feather ones nest
U
تامین اتیه کردن
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
safeguarded
U
تامین کردن امن نگهداشتن
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
safeguard
U
تامین کردن امن نگهداشتن
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
to secure
U
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
pre empt
U
از پیش برای خود تامین کردن
levy a sum on a person's property
U
به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
to secure a debtby a mortagage
U
با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
PID
U
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
securement
U
تامین
securing
U
تامین
hedging
U
تامین
safety
U
تامین
safety limit
U
حد تامین
water supply
U
تامین اب
covers
U
تامین
water supplies
U
تامین اب
coverings
U
تامین
security
U
تامین
cover
U
تامین
secure
U
تامین شده
internal security
U
تامین داخلی
transmission security
U
تامین ارسال
secure
U
درامان تامین
transmission security
U
تامین مخابره
procurement
U
تامین اماد
communication security
U
تامین مخابراتی
the rule of law
U
تامین قانونی
troop safety
U
تامین عده ها
committment
U
تامین اعتبار
area security
U
تامین منطقه
collective security
U
تامین اجتماعی
security
U
تامین مصونیت
chemical security
U
تامین شیمیایی
safety stakes
U
دستکهای تامین
provisioning
U
تامین ذخیره
preservation of evidence
U
تامین دلیل
appropriation reimbur sement
U
تامین اعتبار
physical security
U
تامین تاسیسات
local security
U
تامین محلی
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety factor
U
ضریب تامین
safety factor
U
عامل تامین
buffer stock
U
تامین ذخیره
quia timet
U
حکم تامین
the rule of law
U
تامین قضایی
secures
U
درامان تامین
factor of safety
U
عامل تامین
financiers
U
تامین اعتبارکننده
cryptosecurity
U
تامین رمز
financier
U
تامین اعتبارکننده
buffer zones
U
منطقه تامین
buffer zone
U
منطقه تامین
protection
U
تامین نامه
supply port
U
درگاه تامین
signal security
U
تامین مخابراتی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
social security
U
تامین اجتماعی
funding
U
تامین وجه
secures
U
تامین شده
insecurity
U
عدم تامین
bombline
U
خط تامین پرتاب بمب
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
safety card
U
کارت تامین اتشبار
continuing appropriation
U
مداومت تامین اعتبار
deficit financing
U
تامین کسر بودجه
social security act
U
قانون تامین اجتماعی
rear area security
U
تامین منطقه عقب
pacification
U
تامین ثبات داخلی
social security system
U
نظام تامین اجتماعی
social security program
U
برنامه تامین اجتماعی
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
ups
U
تامین برق بی وقفه
appropriation reimbur sement
U
تامین سپرده یاوثیقه
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
power supply
U
تامین کننده برق
area security
U
تامین منطقه عملیات
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
finance
U
تامین هزینه پولی
safety officer
U
افسر تامین یکان
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
supply company
U
شرکت تامین کننده
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
finance company
U
شرکت تامین مالی
collective security
U
تامین دسته جمعی
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
self protection
U
برقراری تامین از خود
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
water supply to navigation
U
تامین اب کانال کشتیرانی
financing
U
تامین هزینه پولی
transmission security
U
تامین ارسال پیام
finances
U
تامین هزینه پولی
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
elegit
U
حکم تامین مدعی به
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
financed
U
تامین هزینه پولی
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
safeguarded
U
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard
U
قفل حفافتی یا تامین دار
garnisher
U
تامین کننده خواسته یامدعابه
uniterruptable power supply
U
سیستم تامین برق بی وقفه
safeguarding
U
قفل حفافتی یا تامین دار
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
troop program
U
برنامه تامین عدههای نظامی
safeguards
U
قفل حفافتی یا تامین دار
services
U
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
user supplied
U
تامین شده توسط کاربر
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
coverings
U
تامین زیان و خسارات بیمه
social security tax
U
مالیات سیستم تامین اجتماعی
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
replevy
U
بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
supply
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
covers
U
تامین زیان و خسارات بیمه
deficit financing
U
تامین مالی از راه کسر بودجه
supplied
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
podded
U
دارای زندگی اسوده یا تامین شده
social security wealth
U
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
privacy
U
جداسازی مبادله پیام برای تامین
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
ways and means
U
طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
social security payroll tax
U
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
microsoft
U
ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
to have social security coverage
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
short covering
U
خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
to be insured under the social security scheme
[system]
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com