Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paeon
U
وتدی که یک هجای دراز وسه هجاهای کوتاه دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proceleusmatic
U
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
dactyl
U
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
iamb
U
یک هجای کوتاه و یک هجای بلند
spondee
U
وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
pyrrhic
U
وتدی که مرکب از دوهجای کوتاه وغیر مشددباشد
anapest
U
واحد شعری که مرکب از دوهجای کوتاه و یک هجای بلندباشد
hypermeter
U
شعری که سبب یا هجای زائددر اخر دارد
trochee
U
وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
amphibrach
U
شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
dachshund
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
amphibrach
U
و یا یک هجای موکد بین دو هجای غیر موکد باشد
gradin
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradine
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
Short – term ( long – term ) projects .
U
طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
syllabic
U
دارای هجاهای شمرده
syllabary
U
فهرست سیلاب یا هجاهای کلمات
syllabary
U
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
hyphens
U
برای پیوستن هجاهای جدا شده از یکدیگردر اخرسطر
hyphen
U
برای پیوستن هجاهای جدا شده از یکدیگردر اخرسطر
imparisyllabic
U
دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
ballade
U
قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
antepenult
U
هجای
tridactylous
U
سه وتدی
hexametric
U
شش وتدی
foot
هجای شعری
nonsense syllable
U
هجای بی معنا
graphs
U
هجای کلمه
graph
U
هجای کلمه
octameter
U
هشت وتدی
septenarius
U
شعرهفت وتدی
octonarian
U
هشت وتدی
hexapody
U
شعرشش وتدی
decameter
U
شعر ده وتدی
fourteener
U
شعرچهارده وتدی
tridactyl
U
سه انگشتی سه وتدی
trimeter
U
شعر سه وتدی
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
paragoge
U
حرف یا هجای الحاقی
trigram
U
هجای بی معنی سه حرفی
centroid
U
قویترین هجای سطر
hypercatalectic
U
دارای هجای زائد
heptameter
U
شعر هفت وتدی
hexameter
U
شعر شش وتدی یا شش وزنی
octonarian
U
بیت هشت وتدی
pentameters
U
شعر پنج وتدی
senarius
U
شعر شش وتدی در لاتین
pentameter
U
شعر پنج وتدی
pentapody
U
بیت پنج وتدی
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
syllabify
U
تقسیم به هجای مقطع کردن
pterygoid process
U
زائده نازله عظم وتدی
oxytone
U
واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
soricine
U
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
oblongated
U
دراز
longed
U
دراز
linear
U
دراز
dolichomorphic
U
دراز تن
long headed
U
سر دراز
longheaded
U
دراز سر
macro
U
دراز
long
U
دراز
longish
U
دراز
lengthwise
U
دراز
long-
U
دراز
oblongs
U
دراز
verbose
U
دراز
prolix
U
دراز
oblong
U
دراز
lengthy
U
دراز
toom
U
دراز
to piece out
U
دراز
longs
U
دراز
longest
U
دراز
to be prolonged
U
دراز
longer
U
دراز
to eke out
U
دراز
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
stretched
U
دراز کردن
narrowest
U
دراز وباریک
lantern jawed
U
چانه دراز
stretches
U
دراز کردن
gangling
U
طولانی و دراز
far-fetched
U
دور و دراز
couchant
U
دراز کشیده
codling
U
یکجورسیب دراز
codlin
U
یکجورسیب دراز
oblong
U
دراز پهنا
lanky
U
دراز وباریک
weedy
U
دراز و باریک
longevity
U
دراز عمری
long life
U
عمر دراز
morella cherry
U
گیلاس دم دراز
inductile
U
دراز نشو
long-life
U
عمر دراز
ileum
U
روده دراز
long-term
U
دراز مدت
longer-term
U
دراز مدت
far fetched
U
دور و دراز
narrow
U
دراز وباریک
narrowed
U
دراز وباریک
narrower
U
دراز وباریک
stretch
U
دراز کردن
blue moon
U
زمان دراز
lengthened
U
دراز شدن
proboscises
U
پوزه دراز
lengthening
U
دراز کردن
proboscis
U
پوزه دراز
lengthening
U
دراز شدن
tender fleshed cherry
U
گیلاس دم دراز
lengthens
U
دراز کردن
elongation
U
دراز شدگی
lengthens
U
دراز شدن
long-winded
U
دراز نفس
lengthened
U
دراز کردن
snipe
U
نوک دراز
at full length
U
دراز کشیده
sniped
U
نوک دراز
snipes
U
نوک دراز
sniping
U
نوک دراز
elongate
U
دراز کردن
elongate
U
دراز شدن
elongates
U
دراز کردن
elongates
U
دراز شدن
elongating
U
دراز کردن
elongating
U
دراز شدن
lengthen
U
دراز کردن
lengthen
U
دراز شدن
long winded
U
دراز نفس
oblonated
U
دراز :درازنا
long-drawn-out
U
دور و دراز
long shunt
U
شنت دراز
long run
U
دراز مدت
in the long run
U
در دراز مدت
long range
U
دراز مدت
verbalization
U
دراز گویی
long term
U
دراز مدت
long-time
U
دراز مدت
oblongs
U
دراز پهنا
wader
U
مرغ دراز پا
longhead
U
کله دراز
longeval
U
دراز عمر
long wind
U
دراز نفسی
pintail
U
اردک دم دراز
prolixity
U
دراز نویسی
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
long necked
U
گردن دراز
protract
U
دراز کردن
string
U
چسبناک دراز
long run
[American E]
<adj.>
U
دراز مدت
streek
U
دراز کردن
long term
<adj.>
U
دراز مدت
extend
U
دراز کردن
prolongate
U
دراز کردن
lanternjaws
U
چانه دراز
long eared
U
گوش دراز
to stretch out
U
دراز کردن
long billed
U
نوک دراز
long bill
U
نوک دراز
long bone
U
استخوانهای دراز
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
tirade
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
abusive
ناسزاوار زبان دراز
tirades
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tractile
U
لوله شو دراز شدنی
tusk
U
دندان دراز وتیز
kick around
<idiom>
U
دراطراف دراز کشیدن
long haul
<idiom>
U
مسافت دراز یا سفرکردن
to live a long life
U
عمر دراز کردن
to make old bones
U
عمر دراز کردن
daddy-long-legs
U
بابا لنگ دراز
full bottomed
U
دارای دنباله دراز
mongoose
U
میمون پوزه دراز
windbags
U
نطاق روده دراز
windbag
U
نطاق روده دراز
chatterboxes
U
ادم روده دراز
chatterbox
U
ادم روده دراز
interminably
U
بطور بسیار دراز
chaises longues
U
نوعی نیمکت دراز
chaise longue
U
نوعی نیمکت دراز
spindles
U
دراز و باریک شدن
mongooses
U
میمون پوزه دراز
verbose
U
دراز نویس درازگو
reach
U
دراز کردن دست
weeding
U
دراز و لاغر پوشاک
weeded
U
دراز و لاغر پوشاک
weed
U
دراز و لاغر پوشاک
long-lived
U
دراز عمر معمر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com