Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spondee
U
وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pyrrhic
U
وتدی که مرکب از دوهجای کوتاه وغیر مشددباشد
proceleusmatic foot
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
proceleusmatic
U
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
paeon
U
وتدی که یک هجای دراز وسه هجاهای کوتاه دارد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
long lived
U
دارای عمر دراز
longevous
U
دارای عمر دراز
long-lived
U
دارای عمر دراز
longicorn
U
دارای شاخک دراز
full bottomed
U
دارای دنباله دراز
lantern jawed
U
دارای ارواره دراز و لاغر
spindle shanked
U
دارای پاهای دراز وباریک لندوک
anapest
U
واحد شعری که مرکب از دوهجای کوتاه و یک هجای بلندباشد
hexahydrate
U
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
orthotone
U
که ازخود دارای تیکه باشد
an idiomatic experssion
U
عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
pentaptote
U
اسمی که دارای پنج حالت باشد
tedradynamous
U
دارای شش پرچمی که دوپرچمش بلندتر باشد
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
sloe gin
U
عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
contour map
U
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
prelatess
U
زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
Queen Mothers
U
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
Queen Mother
U
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
pork pie
U
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
oxer
U
اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
pork pies
U
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
ox fence
U
اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
club car
U
واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
topographic map
U
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
lagate a latere
U
نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
chloramine
U
هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
vacuole
U
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
vanity boxŠcaseŠor bag
U
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
trapped
U
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
double-faced
U
فرش های دو رو
[فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
biddable
U
دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
gamy
U
دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
gamey
U
دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
hexametric
U
شش وتدی
tridactylous
U
سه وتدی
octameter
U
هشت وتدی
tridactyl
U
سه انگشتی سه وتدی
hexapody
U
شعرشش وتدی
octonarian
U
هشت وتدی
decameter
U
شعر ده وتدی
septenarius
U
شعرهفت وتدی
trimeter
U
شعر سه وتدی
fourteener
U
شعرچهارده وتدی
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
pentameters
U
شعر پنج وتدی
senarius
U
شعر شش وتدی در لاتین
pentameter
U
شعر پنج وتدی
pentapody
U
بیت پنج وتدی
octonarian
U
بیت هشت وتدی
hexameter
U
شعر شش وتدی یا شش وزنی
heptameter
U
شعر هفت وتدی
hermaprodite
U
کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
dactyl
U
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
pterygoid process
U
زائده نازله عظم وتدی
Hanbel
U
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
Medici Mamluk rug
U
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
soricine
U
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
longed
U
دراز
long headed
U
سر دراز
longer
U
دراز
to eke out
U
دراز
linear
U
دراز
long
U
دراز
toom
U
دراز
to piece out
U
دراز
dolichomorphic
U
دراز تن
longs
U
دراز
long-
U
دراز
longest
U
دراز
to be prolonged
U
دراز
oblong
U
دراز
longish
U
دراز
macro
U
دراز
prolix
U
دراز
oblongated
U
دراز
lengthwise
U
دراز
verbose
U
دراز
oblongs
U
دراز
lengthy
U
دراز
longheaded
U
دراز سر
lantern jawed
U
چانه دراز
oblongs
U
دراز پهنا
longer-term
U
دراز مدت
blue moon
U
زمان دراز
oblonated
U
دراز :درازنا
long-term
U
دراز مدت
lanternjaws
U
چانه دراز
oblong
U
دراز پهنا
morella cherry
U
گیلاس دم دراز
long billed
U
نوک دراز
protract
U
دراز کردن
far-fetched
U
دور و دراز
elongation
U
دراز شدگی
narrower
U
دراز وباریک
long-time
U
دراز مدت
long bill
U
نوک دراز
verbalization
U
دراز گویی
stretch
U
دراز کردن
stretched
U
دراز کردن
tender fleshed cherry
U
گیلاس دم دراز
longhead
U
کله دراز
codling
U
یکجورسیب دراز
codlin
U
یکجورسیب دراز
longeval
U
دراز عمر
long life
U
عمر دراز
lanky
U
دراز وباریک
weedy
U
دراز و باریک
pintail
U
اردک دم دراز
proboscises
U
پوزه دراز
proboscis
U
پوزه دراز
longevity
U
دراز عمری
narrowest
U
دراز وباریک
narrowed
U
دراز وباریک
narrow
U
دراز وباریک
at full length
U
دراز کشیده
couchant
U
دراز کشیده
long-life
U
عمر دراز
long wind
U
دراز نفسی
long-drawn-out
U
دور و دراز
stretches
U
دراز کردن
long eared
U
گوش دراز
long bone
U
استخوانهای دراز
long-winded
U
دراز نفس
long winded
U
دراز نفس
in the long run
U
در دراز مدت
prolongate
U
دراز کردن
gangling
U
طولانی و دراز
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
long term
U
دراز مدت
prolixity
U
دراز نویسی
long shunt
U
شنت دراز
long run
U
دراز مدت
long range
U
دراز مدت
long necked
U
گردن دراز
far fetched
U
دور و دراز
elongates
U
دراز شدن
long term
<adj.>
U
دراز مدت
wader
U
مرغ دراز پا
elongate
U
دراز شدن
elongate
U
دراز کردن
ileum
U
روده دراز
elongating
U
دراز شدن
lengthen
U
دراز شدن
inductile
U
دراز نشو
lengthens
U
دراز کردن
lengthens
U
دراز شدن
snipe
U
نوک دراز
elongating
U
دراز کردن
to stretch out
U
دراز کردن
string
U
چسبناک دراز
sniped
U
نوک دراز
sniping
U
نوک دراز
lengthen
U
دراز کردن
long run
[American E]
<adj.>
U
دراز مدت
lengthened
U
دراز کردن
lengthened
U
دراز شدن
streek
U
دراز کردن
snipes
U
نوک دراز
extend
U
دراز کردن
lengthening
U
دراز شدن
elongates
U
دراز کردن
lengthening
U
دراز کردن
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com