English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surrender U واگذاری صرفنظر
surrendered U واگذاری صرفنظر
surrenders U واگذاری صرفنظر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cession U صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
Other Matches
transferring U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
irregardless U صرفنظر از
no matter <idiom> U صرفنظر
regardless U صرفنظر از
irrespective U صرفنظر از
dispensable U صرفنظر کردنی
waives U صرفنظر کردن از
call off U صرفنظر کردن
waive U صرفنظر کردن از
waiver U صرفنظر اغماض
waived U صرفنظر کردن از
waiver U فسخ صرفنظر
cession of a right U از حقی صرفنظر کردن
withdraw U صرفنظر کردن بازگیری
To give up (overlook)something. U از چیزی صرفنظر کردن
forget U فراموشی صرفنظر کردن
forgets U فراموشی صرفنظر کردن
withdrawals U صرفنظر کردن بازگیری
withdrawal U صرفنظر کردن بازگیری
withdraws U صرفنظر کردن بازگیری
waiver U بار قابل صرفنظر
back down U از ادعایی صرفنظر کردن
adside from U صرفنظر از اینکه گذشته از این
waive one's claim U از ادعای خود صرفنظر کردن
settlement by abandonment U تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
cession U واگذاری
transfer U واگذاری
relinguishment U واگذاری
surrenders U واگذاری
transferring U واگذاری
surrendered U واگذاری
surrender U واگذاری
transfers U واگذاری
bailment U واگذاری
consignation U واگذاری
abandoment U واگذاری
abaloenation U واگذاری
devolvement U واگذاری
assigment U واگذاری
transter U واگذاری
abalienate U واگذاری
leaving U واگذاری
resignation U واگذاری
resignations U واگذاری
conveyances U واگذاری
conveyance U واگذاری
surrendering U واگذاری
resigns U واگذاری
leave U واگذاری
resign U واگذاری
concessions U واگذاری
condescension U واگذاری
assignment U واگذاری
devolution U واگذاری
transference U واگذاری
concession U واگذاری
assignments U واگذاری
instrument of assignment U سند واگذاری
infeudation U واگذاری به تیول
feoffment U واگذاری تیول
voluntary assignment U واگذاری اختیاری
estate in joint tenancy U واگذاری مشاع
distribution of forces U واگذاری نیروها
demission U واگذاری استعفاء
remittance U وجه واگذاری
assignment of contract U واگذاری قرارداد
quiet enjoyment U واگذاری مطلق
sector U منطقه واگذاری
sectors U منطقه واگذاری
transferable credit U اعتبارقابل واگذاری
target allocation U واگذاری هدف
retrocession U واگذاری مجد د
abandonment U واگذاری دل کندن
assignable credit U اغتبارقابل واگذاری
submission U واگذاری تفویض
assignment U واگذاری اسناد
transfer U واگذاری تحویل
abandon U واگذاری رهاسازی
bail U واگذاری انتقال
abandoning U واگذاری رهاسازی
transfer U واگذاری نقل
abandons U واگذاری رهاسازی
transfers U واگذاری نقل
transfers U واگذاری تحویل
transferring U واگذاری تحویل
remittances U وجه واگذاری
transferring U واگذاری نقل
assignments U واگذاری اسناد
apportionment U واگذاری اعتبار
remittances U واگذاری وجه
remittance U واگذاری وجه
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
troop basis U مبنای واگذاری یکان
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
transfers U سند انتقال یا واگذاری
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
ration method U سبک واگذاری جیره
vested in interest U واگذاری حق انتفاع موجل
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
deed of assignment U سند واگذاری اختیارات
transfer U سند انتقال یا واگذاری
assignations U قرار ملاقات واگذاری
assignation U قرار ملاقات واگذاری
transferring U سند انتقال یا واگذاری
weapons assignment U واگذاری جنگ افزار
vest U واگذاری حقی یامالی به دیگری
vests U واگذاری حقی یامالی به دیگری
releases U ازاد سازی رهایی واگذاری
released U ازاد سازی رهایی واگذاری
release U ازاد سازی رهایی واگذاری
grant U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vested in possession U واگذاری مال تحت تصرف
self surrender U واگذاری خود تسلیم به اراده
granted U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
air defense sector U منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
grants U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
leases U واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease U واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
coning angle U زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
leases U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
pass up U رد کردن صرفنظر کردن
tail U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
enfeoffment U واگذاری ملک یاتیول ملک
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
assignation [of something] [to something] U واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
assignment [of something] [to something] U واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com