Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loan word
U
واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
to pause upon a word
U
روی واژهای ایست کردن درادای واژهای معطل شدن
gopher wood
U
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
industrial wealth
U
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
grilse
U
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
apomict
U
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
lobes
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
wind aided
U
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
purree
U
یکجور رنگ زردکه ازهندوستان و چین میاورند
lexical
U
واژهای
halophrastic language
U
زبان تک واژهای
one word sentence
U
جمله تک واژهای
to p an element to a word
U
جزئی از سر واژهای دراوردن
keyword macro
U
درشت دستور کلید واژهای
to insert a letter in a word
U
حرفی را در میان واژهای جادادن
pseudochromesth
U
رنگ بینی کاذب واژهای
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
nonce word
U
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
parasyntheton
U
واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
womanishness
U
زن صفتی
epithetical
U
صفتی
adjectival
U
صفتی
effeminacy
U
زن صفتی
oxytone
U
واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
kingliness
U
شاه صفتی
bestiality
U
حیوان صفتی
guile
U
روباه صفتی
old womanishness
U
پیرزن صفتی
devilishness
U
شیطان صفتی
monkeyishness
U
میمون صفتی
baboonery
U
میمون صفتی
cattiness
U
گربه صفتی
fiendishness
U
شیطان صفتی
foxiness
U
روبه صفتی
mannishness
U
مرد صفتی
wolfishness
U
گرگ صفتی
hokeypokey
U
میمون صفتی
impishness
U
شیطان صفتی
apishness
U
میمون صفتی
felinity
U
گربه صفتی
piggishness
U
خوک صفتی ناپاکی
technician
U
شخص متخصص در امور صفتی
technicians
U
شخص متخصص در امور صفتی
infernality
U
دیو خویی شیطان صفتی
fiendishly
U
ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
apery
U
میمون صفتی کارهای بوزینه وار
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
pronominal adjective
صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
thence
U
پس ازان
therefter
U
پس ازان
thereof=of that
U
ازان
away
U
پس ازان
afterwards
U
پس ازان
therefter
U
ازان پس
eftsoon
U
اندکی پس ازان
long a
U
مدتهاپس ازان
therein
U
ازان حیث
it is all greek to me
U
ازان سودرنمیاورم
this is inferior to that
U
این ازان
thereafter
U
بعد ازان
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
he is not of that stamp
U
ازان جنس نیست
it is pervious to light
U
روشنایی ازان می گذرد
next
U
نزدیک ترین پس ازان
this is better than that
U
این ازان بهتراست
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
wellŠwhat of it?
U
چه نتیجهای ازان بدست می اید
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
dye wood
U
چوبی که ازان رنگ میگیرند
dice box
U
پیالهای که طاس را ازان میریزند
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
mofette
U
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
feed door
U
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
secernent
U
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
one's pet aversion
U
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
fustic
U
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
it savours of revenge
U
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
to say grace
U
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
redan
U
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
who came?
U
که امده
who came?
U
کی امده
incoming
U
امده
gibbous
U
بر امده
fordone
U
از پا در امده
ridgy
U
بر امده
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
impassionate
U
به جنبش امده
aggregates
U
جمع امده
leavened bread
U
نان ور امده
in
U
:رسیده امده
in-
U
:رسیده امده
prognathic
U
پیش امده
left over
U
زیاد امده
aggregate
U
جمع امده
unbred
U
بدببار امده
exserted
U
بیرون امده
underhung
U
پیش امده
exserted
U
پیش امده
exopathic
U
ازبیرون امده
gets
U
بدست امده
get
U
بدست امده
jutting
U
پیش امده
overshot
U
پیش امده
landed
U
فرود امده
new come
U
تازه امده
protrusive
U
جلو امده
prognathous
U
پیش امده
protrusile
U
جلو امده
projective
U
جلو امده
getting
U
بدست امده
worked up
U
ازکار در امده
red hot
U
تاب امده
enthetic
U
ازبیرون امده
jambs
U
تیربیرون امده
jamb
U
تیربیرون امده
peregrin or rine
U
از خارجه امده
protrudent
U
جلو امده
saleintiant
U
بیرون امده
saleint
U
بیرون امده
worker
U
ازکار در امده
overdue
U
دیر امده
red-hot
U
تاب امده
protractive
U
جلو امده
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
born in the purple
U
در نازونعمت بدنیا امده
cantilever
U
تیر پیش امده
beetle brow
U
پیشانی پیش امده
inchoate
U
تازه بوجود امده
apogean
U
از زمین بالا امده
bay window
U
پنجره پیش امده
bay windows
U
پنجره پیش امده
you might have come
U
باید امده باشید
ecstatically
U
بوجد امده نشئهای
self born
U
از خود بوجود امده
unhandy
U
مشکل بدست امده
ecstatic
U
بوجد امده نشئهای
petiolar
U
از برگدم بیرون امده
twinborn
U
دوقلو بدنیا امده
take steps
U
اقدامات بعمل امده
neoteric
U
تازه بدنیا امده
peregrine
U
ازخارجه امده مسافر
projecting jaw
U
ارواره پیش امده
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
bow windows
U
پنجره پیش امده کمانی
to t. to account
U
زیر account امده است
prognathous
U
دارای ارواره پیش امده
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
venose
U
دارای رگهای متعددوبر امده
weather worn
U
تحت تاثیر هوا در امده
to run short
U
زیر short امده است
lug
U
هر عضو جلو امده چیزی
prognathic
U
دارای ارواره پیش امده
bow window
U
پنجره پیش امده کمانی
extrusive
U
اخراج کننده بیرون امده
vizor
U
لبه پیش امده کلاه
bucktooth
U
دندان گراز یا پیش امده
his stomach sticks out
U
شکمش پیش امده است
air landed
U
فرود امده از راه هوا
rimrock
U
لبه بر امده صخره مزبور
flange
U
لبه بیرون امده چرخ
flanges
U
لبه بیرون امده چرخ
lugs
U
هر عضو جلو امده چیزی
lugging
U
هر عضو جلو امده چیزی
lugged
U
هر عضو جلو امده چیزی
visors
U
لبه پیش امده کلاه
visor
U
لبه پیش امده کلاه
instances have occurred that
U
مواردی پیش امده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com