English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intramontane U واقع در کوهستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mountains U کوهستان
mountain U کوهستان
highlander U اهل کوهستان
saint bernard U سگ راهنمای کوهستان
hair pin bend U مارپیچ کوهستان
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
subalpine U ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
postmortem U پس از واقع
situated or situate U واقع
substantially U در واقع
in reality U در واقع
situating U واقع در
bestead U واقع
situate U واقع در
post mortem U پس از واقع
As it were U در واقع
situates U واقع در
indeed U در واقع
realist U واقع بین
realist U واقع گرا
realists U واقع بین
realists U واقع گرا
subjacent U واقع در زیر
precordial U واقع در پیش دل
shipside U واقع در کنارکشتی
situated U واقع شده در
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
sincipital U واقع در جلوی سر
sinisteral U واقع درسمت چپ
initial U واقع در اغاز
initialing U واقع در اغاز
initialled U واقع در اغاز
initialling U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
initials U واقع در اغاز
situated or situate U واقع شده
situated U واقع در جایگزین
lumbar U واقع در کمر
intradermic U واقع در زیرپوست
axile U واقع درمحور
intradermal U واقع در زیرپوست
intervascular U واقع در میان رگ ها
extreme position U واقع درمنتهاالیه
capsulate U واقع درکپسول
centric U واقع درمرکز
dereism U واقع گریزی
dichasial U واقع در دو طرف
initiatory U واقع در اول
extraception U واقع نگری
hypodermal U واقع در زیرپوست
flight from reality U واقع گریزی
intralogical U واقع در حدودمنطق
it lies on the east of U در خاور واقع
postern U واقع درعقب
osculant U واقع شونده
realistic U واقع بین
realistically U واقع بین
realistically U واقع گرایانه
alpha lyrae U نسر واقع
trumped up U خلاف واقع
trumped-up U خلاف واقع
located inside U تو واقع شده
limitrophe U واقع در مرز
life like U واقع نما
haemal U واقع درسوی دل
yonder U واقع درانجا
vertical U واقع در نوک
nether U واقع در زیر
to come to pass U واقع شدن
covenants U واقع شود
covenant U واقع شود
realism U واقع گرایی
onshore U واقع در ساحل
to take place U واقع شدن
objectivity U واقع بینی
realism U واقع گرائی
realism U واقع بینی
sets U واقع شده
vega U نسر واقع
vanward U واقع درجلو
transpontine U واقع در انسوی پل
down to earth U واقع بین
procephalic U واقع در جلو سر
hindering U واقع درعقب
hinders U واقع درعقب
superjacent U واقع درفوق
nether U واقع در پایین
lied U واقع شدن
realistic U واقع گرایانه
lie U واقع شدن
meanest U واقع دروسط
meaner U واقع دروسط
sublunar U واقع در زیرقمر
mean U واقع دروسط
untrue U خلاف واقع
occur U واقع شدن
hindered U واقع درعقب
take place U واقع شدن
setting up U واقع شده
down-to-earth U واقع بین
set U واقع شده
lies U واقع شدن
occurred U واقع شدن
occurring U واقع شدن
hinder U واقع درعقب
occurs U واقع شدن
interscapular U واقع در میان دو کتف
interplanetary U واقع در بین سیارات
intermundane U واقع در میان دو جهان
intermontane U واقع در میان دو کوه
interseptal U واقع در میان جدارها
interseptal U واقع در میان پره ها
intertribal U واقع در میان قبیله ها
intermural U واقع در میان دیوارها
intermaxillary U واقع در میان ارواره ها
interaxial U واقع در میان دو کوه
interaxal U واقع در میان دو کوه
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
hypogynous U واقع در زیر تخمدان
hypogeous U واقع در شکم خاک
hypogeal U واقع در شکم خاک
haemal U واقع درسوی چپ سینه
intercellular U واقع در میان یاخته ها
intercensal U واقع در میان دو سرشماری
hypogastric U واقع در زیر شکم
interjacent U در میان واقع شونده
interfacial U واقع در میان دورو
interdigitate U واقع در میان انگشتان
interdigital U واقع در میان انگشتان
interdental U واقع در میان دو دندان
intercolumnar U واقع در میان دو ستون
intercililary U واقع در میان ابروها
half way U واقع در نیمه راه
interurban U واقع در میان شهرها
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
surfacer U جسم واقع در سطح
premedial U واقع در نیمه قدامی
prehepatic U واقع در جلو جگر
precostal U واقع در پیش دنده ها
to come in useful U سودمند واقع شدن
pre ocular U واقع در جلو چشم
pragmatics U فعال واقع بین
postcardinal U واقع در پشت قلب
supraclavicular U واقع دربالای ترقوه
superlunary U واقع بر بالای ماه
superlunar U واقع دربالای ماه
sublingual U واقع درزیر زبان
subcartilaginous U واقع در زیر غضروف
southwestern U واقع در جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
situated to the right U واقع دردست راست
sublunary U واقع در زیر ماه
subocular U واقع درزیر چشم
subsacral U واقع درزیراستخوان خاجی
pantropical U واقع در مناطق حاره
pantropic U واقع در مناطق حاره
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
laterad U واقع درخط افقی
it never occurred again U دیگر واقع نشد
intratelluric U واقع در درون زمین
to keep one's feet on the ground <idiom> U واقع بین ماندن
intracellular U واقع در درون سلول
intra uterine U واقع در درون زهدان
premedian U واقع در نیمه قدامی
lobar U واقع در قسمتهای ریه
mid most U واقع در عین وسط
to suffer wrong U مظلوم واقع شدن
nodal U واقع درنزدیک گره
suboceanic U واقع درعمق اقیانوس
ventral U واقع بر روی شکم
moral realism U واقع نگری اخلاقی
midship U واقع درمیان کشتی
midmost U واقع در عین وسط
middlemost U واقع در عین وسط
intervertebral U واقع در میان مهره ها
nocturnal U واقع شونده درشب
post-natal U واقع شونده پس از تولد
post natal U واقع شونده پس از تولد
alpine U واقع در ارتفاع زیاد
cislunar U واقع درجو قمر
lateral U واقع درخط افقی
become entitled to U مصداق ..... واقع شدن
terminals U واقع در نوک پایان
terminal U واقع در نوک پایان
critical U واقع درمرحله انتقال
dextral U واقع درطرف راست
mural U واقع برروی دیوار
caudel U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
pragmatic U فعال واقع بین
head U دربالا واقع شدن
above U مافوق واقع دربالا
mediated U درمیان واقع شدن
worked U موثر واقع شدن
work U موثر واقع شدن
murals U واقع برروی دیوار
avail U دردسترس واقع شدن
caudate U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com