English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entitative U واقعی مربوط بوجودخارجی چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to look like the real thing U مانند چیزی واقعی بودن
that was a quasi war U جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
documentation U متنهای مربوط به چیزی
functional U مربوط به نحوه کار چیزی
origination U کار مربوط به خلق چیزی
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
stat [on something] U آمار [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
stat [on something] U ارقام [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
cambridge equation U نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
organizational U مربوط به روشی که چیزی مرتب شده است
graphical U مربوط به چیزی که گرافیکی نشان داده شده است
stat [on something] U واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
to shoot oneself in the foot <idiom> U بد اداره کردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
to shoot oneself in the foot <idiom> U بدبکار بردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
nerd U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
super U : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
nerds U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
architecture proper U معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
very U واقعی
actuals U واقعی
positive U واقعی
veritable U واقعی
veridical U واقعی
righting U واقعی
virtual U واقعی
essentials U واقعی
essential U واقعی
lifelike U واقعی
ex post U واقعی
veracious U واقعی
ex post saving U واقعی
actual U واقعی
true life U واقعی
factually U واقعی
objective U واقعی
McCoy U واقعی
concrete U : واقعی
objectives U واقعی
unfeigned U واقعی
factual U واقعی
card-carrying U واقعی
real U واقعی
right U واقعی
literal U واقعی
righted U واقعی
put inpractice U واقعی کردن
real score U نمره واقعی
make something happen U واقعی کردن
real memory U حافظه واقعی
carry into effect U واقعی کردن
jisen U مبارزه واقعی
true vertical U قائم واقعی
never-never land U غیر واقعی
never-never U غیر واقعی
real anxiety U اضطراب واقعی
true slump U نشست واقعی
true power U توان واقعی
true form U فرم واقعی
matter-of-fact U بطور واقعی
incidental expenses U هزینههای واقعی
nominal U غیر واقعی
true complement U متمم واقعی
matter of fact U بطور واقعی
actual price U قیمت واقعی
real assets U دارائیهای واقعی
true U واقعی حقیقی
very U واقعی فعلی
realised U واقعی کردن
realises U واقعی کردن
realize U واقعی کردن
realized U واقعی کردن
realizes U واقعی کردن
realizing U واقعی کردن
genuine U واقعی حقیقی
true complement U مکمل واقعی
real numbers U اعداد واقعی
real address آدرس واقعی
practicals U واقعی کارازموده
truest U واقعی حقیقی
truer U واقعی حقیقی
realising U واقعی کردن
down to earth U حقیقی واقعی
actual key U کلید واقعی
actual saving U پس انداز واقعی
actual self U خود واقعی
objective data U دادههای واقعی
real wage U مزد واقعی
fulfill [American] U واقعی کردن
make a reality U واقعی کردن
unrealistically U غیر واقعی
actual income U درامد واقعی
unrealistic U غیر واقعی
actual expenses U مخارج واقعی
put into practice U واقعی کردن
put into effect U واقعی کردن
bring into being U واقعی کردن
real sector U بخش واقعی
actual parameter U پارامتر واقعی
actualize واقعی کردن
real mode U حالت واقعی
out of pocket expenses U هزینه واقعی
real costs U هزینههای واقعی
real earnings U درامدهای واقعی
actual load U بار واقعی
bring inbeing U واقعی کردن
carry out U واقعی کردن
real U واقعی موجود
real storage U انباره واقعی
execute U واقعی کردن
insubstantial U غیر واقعی
actual loss U زیان واقعی
airy-fairy U غیر واقعی
actual damage U خسارت واقعی
actual cost U هزینه واقعی
accomplish U واقعی کردن
actual argument U نشانوند واقعی
actualize U واقعی کردن
carry ineffect U واقعی کردن
actual velocity U سرعت واقعی
implement U واقعی کردن
put ineffect U واقعی کردن
historical costs U هزینه واقعی
life size U اندازه واقعی
real income U درامد واقعی
actualise [British] U واقعی کردن
life-size U اندازه واقعی
unreal U غیر واقعی
true north U شمال واقعی
real fluid U سیال واقعی
objective value U ارزش واقعی
practical U واقعی کارازموده
real value U ارزش واقعی
down-to-earth U حقیقی واقعی
real capital U سرمایه واقعی
actual address U نشانی واقعی
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
actual velocity of ground water U سرعت واقعی اب زیرزمینی
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
unreal U غیر واقعی خیالی
ideals U مطابق نمونه واقعی
ideal U مطابق نمونه واقعی
in the p sense of the word U بمعنی واقعی کلمه
true meridian U نصف النهار واقعی
inesse U دارای هستی واقعی
actual neurosis U روان رنجوری واقعی
real investment U سرمایه گذاری واقعی
no par U بدون ارزش واقعی
real balance effect U اثر مانده واقعی
actual instruction U دستور العمل واقعی
real interest rate U نرخ بهره واقعی
real money supply U عرضه واقعی پول
real rate of interest U نرخ بهره واقعی
pepper corn rent U اجاره غیر واقعی
real McCoy <idiom> U چیز واقعی واصیل
in the clouds <idiom> U دور از زندگی واقعی
home whistle U امتیاز واقعی یا فرضی
real national income U درامد ملی واقعی
pragmatize U واقعی نشان دادن
conductance U مقدار هدایت واقعی
false U ساختگی غیر واقعی
actual investment U سرمایه گذاری واقعی
objectively U بطور واقعی یا خارجی
real will U نظریه اراده واقعی
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
substantive U دارای ماهیت واقعی حقیقی
actual decimal point U نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
sterling U فاهر وباطن یکی واقعی
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
real gross national product U تولید ناخالص ملی واقعی
incidence U تعلق واقعی مالیات مشمولیت
abstract جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com