Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clarifier
U
واضح کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conspicuous
U
واضح
well known
U
واضح
plainer
U
واضح
clears
U
واضح
clearer
U
واضح
kenspeckle
U
واضح
ditinct
U
واضح
crystalline
U
واضح
perspicuous
U
واضح
explicit
U
واضح
clear
U
واضح
explicit
<adj.>
U
واضح
iuntelligibly
U
واضح
palpable
U
واضح
vivid
U
واضح
distinct
<adj.>
U
واضح
plain
U
واضح
distinct
U
واضح
notable
<adj.>
U
واضح
perspicuous
<adj.>
U
واضح
plainest
U
واضح
transpicuous
U
واضح
plains
U
واضح
clearest
U
واضح
graphic
U
واضح
expounding
U
واضح کردن
obvious
U
واضح بدیهی
expounds
U
واضح کردن
expounded
U
واضح کردن
expound
U
واضح کردن
self explaining
U
واضح اشکار
clear
U
واضح کردن
lucid
U
واضح درخشان
orotund
U
قوی و واضح
unambiguous
U
واضح روشن
crystal clear
U
واضح-مبرهن
clears
U
واضح کردن
clearest
U
بطور واضح
clearest
U
واضح کردن
luminous
U
شب نما واضح
clearer
U
بطور واضح
clearer
U
واضح کردن
distinctly
U
بطور واضح
lucidly
U
بطور واضح
clean cut
U
مشخص واضح
clean-cut
U
مشخص واضح
cleaners
U
مشخص واضح
clear
U
بطور واضح
plainly
U
بطور واضح
clears
U
بطور واضح
sharp picture
U
تصویر واضح
clear proof
U
دلیل واضح
overt
U
واضح نپوشیده
open-and-shut
U
ساده واضح
open and shut
U
ساده واضح
clear evidence
U
دلیل واضح
self-explanatory
U
واضح اشکار
self explanatory
U
واضح اشکار
sharp image
U
تصویر واضح
clear picture
U
تصویر واضح
pseudopod
U
تجسم واضح روح
self-explanatory
U
بدیهی واضح فی نفسه
enhances
U
بهتر یا واضح تر کردن
unconcealed
U
روشن هویدا واضح
enhancing
U
بهتر یا واضح تر کردن
plain text
U
متن واضح و اشکار
spell out
<idiom>
U
واضح توضیح دادن
It was borne in on him.
U
برای او
[مرد]
واضح شد.
It dawned upon him.
U
برای او
[مرد]
واضح شد.
eye dialect
U
لهجهء واضح و هجایی
self explanatory
U
بدیهی واضح فی نفسه
luculent
U
نور افشان واضح
documentary photography
U
عکس واضح وروشن
pseudopodium
U
تجسم واضح روح
enhanced
U
بهتر یا واضح تر کردن
demystify
U
واضح و مبرهن کردن
plainly
U
بطور واضح صریحا"
open to the public
U
واضح درنظر عموم
pellucidly
U
بطور روشن یا واضح
demystified
U
واضح و مبرهن کردن
demystifying
U
واضح و مبرهن کردن
self explaining
U
بدیهی واضح فی نفسه
enunciation
U
تلفظ واضح و روشن
diction
U
تلفظ واضح و روشن
enhance
U
بهتر یا واضح تر کردن
demystifies
U
واضح و مبرهن کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
truisms
U
چیزی که پر واضح است ابتذال
to be clear to somebody
U
برای کسی واضح بودن
cts
U
واضح وروشن جهت ارسال
truism
U
چیزی که پر واضح است ابتذال
clarifies
U
واضح کردن توضیح دادن
speak up
<idiom>
U
بلندو واضح سخن گفتن
clarifying
U
واضح کردن توضیح دادن
clarify
U
واضح کردن توضیح دادن
That speaks volumes.
<idiom>
U
چیزی را کاملأ واضح بیان می کند.
blurring
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
uncovered
U
واضح قابل رویت غیر سری
Her eyes spoke volumes of despair.
U
در چشمهای او
[زن]
ناامیدی کاملا واضح است.
blurred
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurs
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blur
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
How can you ask?
U
این باید واضح باشد برای تو
continuity
U
مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
problems
U
واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
to speak volumes
[for]
U
کاملأ واضح بیان کردن
[اصطلاح مجازی]
problem
U
واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
This would provide an obvious solution
[to the problem]
.
U
این می تواند یک راه حل واضح
[به مشکل]
فراهم می کند.
focusing
U
واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش
What she wears speaks volumes about her.
U
به سبکی که او
[زن]
لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
enhance
U
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced
U
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhances
U
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing
U
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com