English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
customs broker U واسطه امور گمرکی
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
customs dutios U حقوق گمرکی
customs tariff U حقوق گمرکی
customs tariff U تعرفه گمرکی
customs duty U عوارض گمرکی
custom union U اتحادیه گمرکی
custom tariff U تعرفه گمرکی
customs agent U نماینده گمرکی
customs union U اتحادیه گمرکی
treaty duty U حق متعارف گمرکی
customs duties U عوارض گمرکی
customs duties U حقوق گمرکی
customs entry form U افهارنامه گمرکی
debenture U گواهینامه گمرکی
tariffs U تعرفه گمرکی
customs duty U تعرفه گمرکی
tariff U تعرفه گمرکی
bonded good U کالای گمرکی
bonded ware house U انبار گمرکی
customs duty U حقوق گمرکی
clearance U ترخیص گمرکی
custom duties U حقوق گمرکی
tariff U عوارض تعرفه گمرکی
tariffs U عوارض تعرفه گمرکی
drawback U استرداد حقوق گمرکی
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
countervailing duty U حقوق گمرکی جبرانی
countervailing duties U حقوق گمرکی جبرانی
quayage U عوارض گمرکی و دریایی
custom U حقوق گمرکی گمرک
preferential duties U حقوق گمرکی امتیازی
customs declaration U افهار نامه گمرکی
brussels nomenclature U تعرفه گمرکی بروکسل
drawback U برگشت حقوق گمرکی
duty free U معاف ازحقوق گمرکی
duty free U معاف از عوارض گمرکی
dutiable U مشمول حقوق گمرکی
import surcharge U حقوق گمرکی اضافه
customs declaration U اظهار نامه گمرکی
duty free U بخشوده از حقوق گمرکی
duty free U فاقد حقوق گمرکی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
duties free U معاف از حقوق گمرکی
duties paid U حقوق گمرکی پرداخت شده
duties on buyer's account U حقوق گمرکی به عهده خریداراست
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
prohibitive tariff U حقوق گمرکی منع کننده
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
ad valorem duty U حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
lunces U کارهای غریب
auxiliary work U کارهای اضافی
earth work U کارهای خاکی
meshwork U کارهای مشبک
miscellaneous works U کارهای مختلف
previous work U کارهای قبلی
hatchet man <idiom> U کارهای سیاسی
daily round U کارهای روزانه
wirework U کارهای سیمی
diabolism U کارهای شیطانی
incidental works U کارهای اتفاقی
the galleys U کارهای سخت
temporary works U کارهای موقت
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
emergency works U کارهای اضطراری
preliminary works U کارهای مقدماتی
interior affairs U کارهای درونی
cementation U کارهای سیمانی
inductor U واسطه
intermediate exchange U واسطه
broker U واسطه
instrumentality U واسطه
interagent U واسطه
go between U واسطه
mediator U واسطه
mediators U واسطه
commissioners U واسطه
commissioner U واسطه
intermediary U واسطه
by reason of U واسطه
intermediator U واسطه
intermedium U واسطه
jobber U واسطه
intermediaries U واسطه
middlemen U واسطه
agencies U واسطه
agency U واسطه
medium U واسطه
mediums U واسطه
brokered U واسطه
immediate U بی واسطه
brokers U واسطه
intermediate U واسطه
brokering U واسطه
agent U واسطه
agents U واسطه
middleman U واسطه
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
public works U کارهای ساختمانی همگانی
mundane affairs U کارهای این جهان
light housekeeping U کارهای خانه داری
light housekeeping U کارهای سبک خانکی
welfare work U کارهای عام المنفعه
logjam U کارهای عقب افتاده
chores U کارهای عادی و روزمره
navvy U کارگر کارهای خاکی
chore U کارهای عادی و روزمره
diabolize U کارهای شیطانی کردن
foppery U جلفی کارهای جلف
navvies U کارگر کارهای خاکی
Arrears of work . Back log of work . U کارهای عقب افتاده
inhouse work U کارهای داخلی تاسیسات
tumbler lever U اهرم واسطه
tumble gear U چرخ واسطه
commodity broker U واسطه کالا
media U واسطه ها وسیله ها
inductor U واسطه القاء
inermediate frequency U بسامد واسطه
immediateness U عدم واسطه
rug dealer U واسطه فرش
agent U واسطه عامل
direct <adj.> U بدون واسطه
media U رسانه ها واسطه ها
financial intermediary U واسطه مالی
transition element U عنصر واسطه
mean proportional U واسطه هندسی
pander U واسطه کار بد
onthat account U بان واسطه
intermediate transmitter U فرستنده واسطه
intermediate reaction U واکنش واسطه
intermediate product U فراورده واسطه
intermediate product U محصول واسطه
owing to the fact that U به واسطه اینکه
panderer U واسطه کار بد
mediums U واسطه دلال
jobber U بازرگان واسطه
pandered U واسطه کار بد
jobbing U واسطه بازرگانی
mediation U واسطه گری
immediately U بدون واسطه
shells U برنامه واسطه
shelling U برنامه واسطه
shell U برنامه واسطه
agents U واسطه عامل
panders U واسطه کار بد
pandering U واسطه کار بد
mediums U میانجی واسطه
medium U واسطه دلال
intermediate objective U هدف واسطه
intermediate compound U ترکیب واسطه
intermediate complex U کمپلکس واسطه
insurance broker U واسطه بیمه
post transition metals U فلزات پس واسطه
real estate broker U واسطه املاک
relay station U ایستگاه واسطه
shipbroker U واسطه حمل
customs agent U واسطه گمرک
intermediate contact U کنتاکت واسطه
chapman U واسطه سیار
intermediate coupling U پیوست واسطه
authorised clerk U واسطه مجاز
intermediate layer U قشر واسطه
intermediate grid U شبکه واسطه
medium U میانجی واسطه
intermediate goods U کالاهای واسطه
intermediate field U میدان واسطه
bill broker U واسطه تنزیل
standard interface U واسطه استاندارد
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
tonnage U حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
ddp U paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
to pry into a person affairs U در کارهای کسی فضولی کردن
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
erection crane U جراثقال برای کارهای ساختمانی
pile-up U انباشتگی کارهای عقب افتاده
I cant figure that girl out . U از کارهای او چیزی نمی فهمم
donkeywork U کارهای عادی وروزمره خرکاری
pile-ups U انباشتگی کارهای عقب افتاده
earthworks U خاک کاری کارهای خاکی
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
outgeneral U در کارهای جنگی پیش افتادن از
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
chickens come home to roost <idiom> U چوب کارهای گذشته را خوردن
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com