Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
efficiency unit
U
واحد کارایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
powers
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
morpheme
U
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
U
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit
U
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
efficiency
U
کارایی
functioned
U
کارایی
proficiency
U
کارایی
function
U
کارایی
effectiveness
U
کارایی
functions
U
کارایی
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
maximum performance
U
کارایی حداکثر
performance
U
شاهکار کارایی
nozzle efficiency
U
کارایی نازل
efficiency variance
U
تباین کارایی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
performances
U
شاهکار کارایی
performance evaluation
U
ارز یابی کارایی
workability
U
کارایی بتن خمیرواری
predictive efficiency
U
کارایی پیش بینی
harassing
U
به هم زدن کارایی دشمن
performance
U
روش قضاوت کارایی سیستم
performances
U
روش قضاوت کارایی سیستم
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
test protectors
U
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
highs
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
highest
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
coefficient of relative efficiency organ
U
ضریب نسبی کارایی سازمان
high
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
efficiency
U
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
optimization
U
کار کردن چیزی با کارایی کامل
maintained
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
PowerPC
U
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
torque
U
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
optimize
U
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
definitions
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
definition
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
test examiner
U
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
maintains
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
ActiveX
U
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
tweaks
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweak
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
Dhrystone benchmark
U
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
selectable
U
کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
expansion
U
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
jams
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jammed
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
boarded
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
jam
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
feasibility
U
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
minimal tree
U
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
extending
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extend
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
ECP
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhance
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
EIDE
U
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
file level model
U
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
MDRAM
U
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
trace
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
multimedia
U
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
traced
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
Pentium Pro
U
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
self-
U
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
traces
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
agent
U
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agents
U
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
multibank dynamic random access memory
U
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
add on
مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
maintenance
U
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
brake lining
U
مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
benchmark problem
U
کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
benchmarks
U
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
benchmark
U
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
fine tune
U
تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
tunes
U
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune
U
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
optimize
U
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
ballistic efficiency
U
کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
shut down
U
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
PRI
U
خط وط ارتباطی ISDN با کارایی بالا که کانالهای جدای B را که می توانند پالسهای چند کیلوبایت در ثانیه را روی کانال D برای ارسال سیگنال و کنترل
num lock key
U
کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
customizes
U
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized
U
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises
U
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize
U
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising
U
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised
U
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
U
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
army classification battery test
U
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
physical profile
U
براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
MMX
U
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
workgroup
U
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
Memmaker
U
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
Intel
U
محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
processor
U
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
teleprinter
U
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters
U
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
monad
U
واحد
plank
U
واحد
single
U
واحد
one
U
واحد
univalent
U
واحد
unitage
U
یک واحد
unit
U
واحد
ones
U
واحد
measure
U
واحد
at the same time
U
در ان واحد
units
U
واحد
unilinear
U
در یک خط واحد
modules
U
واحد
module
U
واحد
singlets
U
خط واحد
singlet
U
خط واحد
control unit
U
واحد کنترل
phyton
U
واحد گیاهی
physical unit
U
واحد فیزیکی
phot
U
واحد روشنایی
pound
U
واحد وزن
output unite
U
واحد خروجی
ounces
U
واحد جرم
ounce
U
واحد جرم
pounded
U
واحد وزن
pounding
U
واحد وزن
pounds
U
واحد وزن
personality module
U
واحد شخصیت
peripheral unit
U
واحد جنبی
fuse element
U
واحد فیوز
identity matrix
U
ماتریس واحد
cpu
U
واحد کنترل
imaginary unit
U
واحد موهومی
cost unit
U
قیمت واحد
industrial unit
U
واحد صنعتی
command unit
U
واحد فرمان
information unit
U
واحد اطلاعات
input block
U
واحد ورودی
building unit
U
واحد ساختمانی
bril
U
واحد درخشندگی
input unit
U
واحد اولیه
input unit
U
واحد ورودی
basic shaft
U
محور واحد
cu
U
واحد کنترل
data item
U
واحد داده
data unit
U
واحد داده
gold standard
U
واحد طلا
heat unit
U
واحد حرارت
electrostatic unit
U
واحد الکترواستاتیک
henry
U
واحد خودالقایی
dyadic unit
U
واحد دو عضوی
dust arrester
U
واحد گردگیری
driver unit
U
واحد محرک
display unit
U
واحد نمایش
display unit
U
واحد نمایشگر
disk unit
U
واحد دیسک
disk unit
U
واحد گرده
secondary unit
U
واحد فرعی
derived unit
U
واحد فرعی
datum
U
یک واحد داده
contractors yard
U
واحد ساختمانی
basic construction unit
U
واحد ساختمانی
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
fee
U
بهای واحد
motifs
U
واحد تکراری
motif
U
واحد تکراری
fuse unit
U
واحد فیوز
monetary unit
U
واحد پولی
monetary unit
U
واحد پول
monitor unit
U
واحد مبصر
monomeric unit
U
واحد تکپار
motor unit
U
واحد حرکتی
mpu
U
واحد میکروپروسسور
plants
U
واحد صنعتی
plant
U
واحد صنعتی
stepping
U
واحد مجزا
step
U
واحد مجزا
object module
U
واحد مقصود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com