Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
unit of account
U
واحد محاسبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
parallel
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
cpu
U
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
DX
U
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
Other Matches
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
powered
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
morpheme
U
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
functional unit
U
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
analysis
U
محاسبه
predictions
U
محاسبه
prediction
U
محاسبه
computing
U
محاسبه
slide rules
U
خط کش محاسبه
computation
U
محاسبه
calculation
U
محاسبه
computations
U
محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
computation
U
نتیجه محاسبه
computational
U
اشتباه در محاسبه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
compute
U
محاسبه کردن
computable
U
محاسبه پذیر
computes
U
محاسبه کردن
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
predicted
U
محاسبه شده
computed
U
محاسبه کردن
designs
U
طرح و محاسبه
design
U
طرح و محاسبه
computability
U
قابلیت محاسبه
design load
U
بارمبنای محاسبه
recalculation
U
تجدید محاسبه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
computations
U
نتیجه محاسبه
approximation
U
محاسبه ملایم
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
account
U
محاسبه نمودن
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
accounting price
U
قیمت محاسبه
cam calculation
U
محاسبه کرو
calk
U
محاسبه کردن
calculation sheet
U
برگ محاسبه
calculating machine
U
ماشین محاسبه
calculating factor
U
ضریب محاسبه
calculated field
U
فیلد محاسبه
double counting
U
محاسبه مضاعف
approximations
U
محاسبه ملایم
natural recalculation
U
محاسبه مجدد طبیعی
optimal recalculation
U
محاسبه مجدد بهینه
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
ration factor
U
ضریب محاسبه جیره
recalculation method
U
روش محاسبه عدد
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
row wise recalculation
U
محاسبه مجدد سطری
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
tallying
U
محاسبه چوب خط زدن
automatic recalculation
U
محاسبه مجدد خودکار
calculated altitude
U
ارتفاع محاسبه شده
load adjuster
U
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
integral calculus
U
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
computed price
U
قیمت محاسبه شده
tallies
U
محاسبه چوب خط زدن
computable function
U
تابع محاسبه پذیر
computing
U
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
tallied
U
محاسبه چوب خط زدن
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
manual recalculation
U
محاسبه مجدد دستی
predicted
U
از قبل محاسبه شده
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
design for flexture and shear
U
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
strategically
<adv.>
U
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
algorithms
U
محاسبه عددی حساب رقومی
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
algorithm
U
محاسبه عددی حساب رقومی
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
compute
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
computed
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computes
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
interpolations
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
basket purchase
U
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
scaling law
U
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
expansion
U
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation
U
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
fit
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
fits
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
backwards
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
interference
U
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
calculates
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculated
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
paged address
U
آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
fallout prediction
U
محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
background
U
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
trend line
U
یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
backgrounds
U
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
plank
U
واحد
at the same time
U
در ان واحد
singlet
U
خط واحد
singlets
U
خط واحد
monad
U
واحد
univalent
U
واحد
unitage
U
یک واحد
measure
U
واحد
unilinear
U
در یک خط واحد
single
U
واحد
ones
U
واحد
units
U
واحد
module
U
واحد
unit
U
واحد
modules
U
واحد
one
U
واحد
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
prediction
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
A clear conscience fears no accusation
<proverb>
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
predictions
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
unit tube
U
لوله واحد
fuse unit
U
واحد فیوز
fuse element
U
واحد فیوز
plants
U
واحد صنعتی
plant
U
واحد صنعتی
derived unit
U
واحد فرعی
basic construction unit
U
واحد ساختمانی
bril
U
واحد درخشندگی
step
U
واحد مجزا
stepping
U
واحد مجزا
efficiency unit
U
واحد کارایی
secondary unit
U
واحد فرعی
basic shaft
U
محور واحد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com