Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
absolute electrical units
U
واحدهای الکتریکی مطلق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
international call
U
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
absolute system of electrical units
دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
absolute volue
U
مقدار مطلق قدر مطلق
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
si unites
U
واحدهای SI
hardware
U
واحدهای فیزیکی
recommend units
U
واحدهای پیشنهادی
emu
U
واحدهای الکترومغناطیسی
emus
U
واحدهای الکترومغناطیسی
fundamental unit
U
واحدهای اصلی
practical unit
U
واحدهای عملی
alternative unit
U
واحدهای دیگر
derived units
U
واحدهای فرعی
electromagnetic units
U
واحدهای الکترومغناطیسی
international units
U
واحدهای جهانی برق
functional units of a computer
U
واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
units of measurment
U
واحدهای اندازه گیری
atomistic society
U
واحدهای کوچک تولیدی
budgetary control
U
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
discrete
U
که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
metric system
U
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
engineering units
U
واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
warp set
U
[تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری]
assembly
U
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
partitions
U
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partition
U
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
control unit
U
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
main line program
U
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
planck law
U
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
totals
U
مطلق
totalling
U
مطلق
totalled
U
مطلق
abstract
U
مطلق
abstracts
U
مطلق
unrestrained
U
مطلق
downright
U
مطلق
positive
U
مطلق
abstracting
U
مطلق
totaling
U
مطلق
thorough going
U
مطلق
absolute
U
مطلق
thetical
U
مطلق
thetic
U
مطلق
unconditional
U
مطلق
absolutes
U
مطلق
totaled
U
مطلق
implicit
U
مطلق
arbitrary
U
مطلق
free
U
مطلق
unalienable
<adj.>
U
مطلق
inevitable
<adj.>
U
مطلق
indispensable
<adj.>
U
مطلق
inalienable
<adj.>
U
مطلق
absolute
<adj.>
U
مطلق
frees
U
مطلق
slickest
U
مطلق
unalterable
<adj.>
U
مطلق
pure
U
مطلق
freed
U
مطلق
freeing
U
مطلق
categorical
U
مطلق
alodial
U
مطلق
total
U
مطلق
purest
U
مطلق
purer
U
مطلق
sheer
U
مطلق
magisterial
U
مطلق
autocratic
U
مطلق
allodial
U
مطلق
categoric
U
مطلق
stark
U
مطلق
starker
U
مطلق
starkest
U
مطلق
sovereign
U
مطلق
starkly
U
مطلق
utter
U
مطلق
uttered
U
مطلق
utters
U
مطلق
slick
U
مطلق
inconditionate
U
مطلق
sovereigns
U
مطلق
modulus
U
قدر مطلق
modulusp
U
قدر مطلق
absolute address
آدرس مطلق
global maximum
U
حداکثر مطلق
irrelative
U
نا مربوط مطلق
absolute magnitude
U
قدر مطلق
arbitrary
U
مطلق مستبدانه
almightly
U
قادر مطلق
general power of attorney
U
وکالت مطلق
autocracy
U
حکومت مطلق
ens
U
هستی مطلق
omnipotent
U
قادر مطلق
absolutism
U
مطلق نگری
absolutism
U
مطلق گرائی
absolutism
U
مطلق گرایی
global minimum
U
حداقل مطلق
imperator
U
فرمانروای مطلق
freehold
U
ملک مطلق
magistrially
U
بطور مطلق
magisterially
U
بطور مطلق
absolute majority
U
اکثریت مطلق
autocratically
U
بطور مطلق
individuum
U
هستی مطلق
freeholder
U
مالک مطلق
absolute methanol
U
متانول مطلق
absolute scale
U
مقیاس مطلق
absolute sensitivity
U
حساسیت مطلق
absolute temperature
U
دمای مطلق
absolute temperature scale
U
مقیاس مطلق
absolute unit
U
واحد مطلق
absolute vacuum
U
خلاء مطلق
absolute value
U
قدر مطلق
absolute priority
U
اولویت مطلق
absolute price
U
قیمت مطلق
absolute monopoly
U
انحصار مطلق
absolute movement
U
حرکت مطلق
absolute nullity
U
بطلان مطلق
absolute paths
U
مسیر مطلق
absolute permeability
U
نفوذپذیری مطلق
absolute potential
U
پتانسیل مطلق
absolute poverty
U
فقر مطلق
absolute pressure
U
فشار مطلق
absolute value
U
ارزش مطلق
abstractly
U
بطور مطلق
alodium
U
ملک مطلق
an abstroct number
U
عدد مطلق
autarchy
U
حاکم مطلق
autarky
U
حاکم مطلق
categorical imperative
U
امر مطلق
command automatism
U
فرمانبری مطلق
dead halt
U
توقف مطلق
absolute value
U
مقدار مطلق
absolute velocity
U
سرعت مطلق
absolute viscosity
U
لزجت مطلق
absolute viscosity
U
گرانروی مطلق
absolute volue
U
ارزش مطلق
absolute volume
U
حجم مطلق
absolute zaro
U
صفر مطلق
absolute zero
U
صفر مطلق
dynamic viscosity
U
گرانروی مطلق
prince
U
فرمانروای مطلق
absolute cell reference
U
رجوع مطلق سل
absolute coulomb
U
کولن مطلق
absolute deficiency
U
نقص مطلق
absolute density
U
چگالی مطلق
absolute deviation
U
انحراف مطلق
absolute discharge
آزادی مطلق
absolute authortity
U
اقتدار مطلق
absolute authortity
U
اختیار مطلق
princes
U
فرمانروای مطلق
absolute accommodation
U
انطباق مطلق
absolute address
U
نشانی مطلق
absolute advantage
U
برتری مطلق
absolute alcohol
U
الکل مطلق
anhydrous alcohol
U
الکل مطلق
absolute altitude
U
ارتفاع مطلق
absolute drought
U
خشکی مطلق
absolute efficiency
U
کارائی مطلق
absolute humidity
U
رطوبت مطلق
absolute judgment
U
قضاوت مطلق
absolute liability
U
بدهی مطلق
absolute limen
آستانه مطلق
absolute threshold
آستانه مطلق
absolute loader
U
بارکننده مطلق
absolute gravity
U
سنگینی مطلق
absolute energy
U
انرژی مطلق
absolute error
U
خطای مطلق
absolute error
U
اشتباه مطلق
absolute ether
U
اثر مطلق
absolute frequency
U
فراوانی مطلق
absolute frequency
U
بسامد مطلق
absolute luminosity
U
درخشندگی مطلق
quiet enjoyment
U
واگذاری مطلق
despot
U
حاکم مطلق
despots
U
حاکم مطلق
seisin
U
تصرف مطلق
all-powerful
U
قادر مطلق
autocrats
U
سلطان مطلق
seizin
U
تصرف مطلق
autocrat
U
حاکم مطلق
autocrats
U
حاکم مطلق
autocrat
U
سلطان مطلق
welsh mortgage
U
رهن مطلق
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
(not a) snowball's chance in hell
<idiom>
U
بد شانس مطلق
the preterite tense
U
ماضی مطلق
pansophism
U
دانش مطلق
perfect loss
U
زیان مطلق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com