English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
emu U واحدهای الکترومغناطیسی
emus U واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic units U واحدهای الکترومغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
si unites U واحدهای SI
hardware U واحدهای فیزیکی
alternative unit U واحدهای دیگر
practical unit U واحدهای عملی
recommend units U واحدهای پیشنهادی
electric unit U واحدهای الکتریکی
derived units U واحدهای فرعی
fundamental unit U واحدهای اصلی
atomistic society U واحدهای کوچک تولیدی
absolute electrical units U واحدهای الکتریکی مطلق
functional units of a computer U واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
units of measurment U واحدهای اندازه گیری
international units U واحدهای جهانی برق
discrete U که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
budgetary control U کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
international call U سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
engineering units U واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
electromagnetic coupling U تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration U ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion U دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
magnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic flux U شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic system U دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic lens U عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic induction U القای الکترومغناطیسی
electromagnetic delay line U خط تاخیر الکترومغناطیسی
electromagnetic tran U تله الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout U فیوز الکترومغناطیسی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
solenoid controlled valve U سوپاپ الکترومغناطیسی
magnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic field U میدان الکترومغناطیسی
induction load speaker U بلندگوی الکترومغناطیسی
the electromagnetic force U نیروی الکترومغناطیسی
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays U یچ کنترل الکترومغناطیسی
electromegnetic energy U انرژی الکترومغناطیسی
electromagnetic relay U رله الکترومغناطیسی
electromagnetic wave U موج الکترومغناطیسی
electron U ذره الکترومغناطیسی
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
electrons U ذره الکترومغناطیسی
warp set U [تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری]
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
density of the total electromagnetic ene U چگالی انرژی الکترومغناطیسی
electromagnetic log U سرعت یاب الکترومغناطیسی
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
assembly U کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
electromagnetic intrusion U نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
microwave U موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
partition U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
control unit U قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
partitions U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
instrument for electromagnetic screening U دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
loudspeaker U وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
rf U وسیله الکترومغناطیسی با فرکانس بین کیلوهرتز و مگا هرتز
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
induce U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
inducing U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
ferrite core U ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
main line program U بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
planck law U مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
multiprocessor U تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
backward read U یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
Faraday cage U صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com