English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dynastical U وابسته بیک سلسله پادشاهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dynast U عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
neural U وابسته به سلسله اعصاب
hierarchic U وابسته به سلسله مراتب وریاست
dynasty U خاندان پادشاهان
book og kings U کتاب پادشاهان
dynasties U خاندان پادشاهان
diadems U سربندیا پیشانی بند پادشاهان
diadem U سربندیا پیشانی بند پادشاهان
chain U سلسله سلسله مراتب
chains U سلسله سلسله مراتب
ghaut U سلسله سلسله کوه
Fatimid U [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
constable of france U فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
hyksos U نام سلسلهای از پادشاهان مصر که چوپانی میکردند
mozarrab U عیسوی اسپانیولی که تابع پادشاهان عرب بود
curtana U شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
command channels U سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
ranged U سلسله
ranges U سلسله
chains U سلسله
range U سلسله
systems U سلسله
genealogies U سلسله
system U سلسله
dynasty U سلسله
dynasties U سلسله
nexus U سلسله
catena U سلسله
strips U سر سلسله
gradation U سلسله
gradations U سلسله
trains U سلسله
genealogy U سلسله
trained U سلسله
train U سلسله
chain U سلسله
run U سلسله
runs U سلسله
kingdom U سلسله
ghat U رشته سلسله
protomartyr U سر سلسله شهدا
sequences U سلسله مراتب
rank U سلسله مقام
pecking order U سلسله مراتب
sequence U سلسله مراتب
ranks U سلسله مقام
ranked U سلسله مقام
mountain ranges U سلسله جبال
the vascular system U سلسله اوندهاومجراها
chain U سلسله کوه
train U رشته سلسله
nervous system U سلسله عصب
chains U سلسله کوه
nervous systems U سلسله عصب
trained U رشته سلسله
trains U رشته سلسله
channel U سلسله مراتب
channeled U سلسله مراتب
channelled U سلسله مراتب
chain of command U سلسله مراتب
ghat U سلسله کوه
channels U سلسله مراتب
ommiades U سلسله امیه
hierarchy U سلسله مراتب
hierarchies U سلسله مراتب
string U ردیف سلسله
phylum U اجداد سلسله
phylon U اجداد سلسله
ommiad U سلسله امیه
channeling U سلسله مراتب
ranges U سلسله ردیف
hierachy U سلسله مراتب
unit system U سلسله احاد
system U سلسله رشته
systems U سلسله رشته
coneatenation U تسلسل سلسله
pulse train U سلسله تپش ها
range U سلسله ردیف
series U سلسله ردیف
ranged U سلسله ردیف
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
chain of command U سلسله مراتب فرماندهی
memory hierarchy U سلسله مراتب حافظه
achamenidae U سلسله هخامنشی هخامنشیان
control hierarchy U سلسله مراتب کنترل
data hierarchy U سلسله مراتب داده ها
occupational hierarchy U سلسله مراتب شغلی
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
cryptochannel U سلسله مراتب رمز
military channel U سلسله مراتب نظامی
thearchy U سلسله مراتب خدایان
the nervous system U سلسله پیهای نباتی
heavenly hierarchy U سلسله مراتب فرشتگان
flight U یک رشته پلکان سلسله
hierachical structure U ساختار سلسله مراتبی
hierarchy of needs U سلسله مراتب نیازها
hierarchism U اصول سلسله مراتب
hierarchical network U شبکه سلسله مراتبی
hierarchical model U مدل سلسله مراتبی
request mast U از طریق سلسله مراتب
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
novus actus intervenieus U قطع سلسله علیت در خسارات
hierachical file system U سیستم فایل سلسله مراتبی
algebraic hierarchy parenthese U پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
hierarchies U ساختار دادهای سلسله مراتبی
campaigning U سلسله عملیات کوره بلند
ohms U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
ohm U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
hierarchy U ساختار دادهای سلسله مراتبی
echelon U ستون طبقه سلسله مراتب
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
echelons U ستون طبقه سلسله مراتب
campaigned U سلسله عملیات کوره بلند
campaign U سلسله عملیات کوره بلند
pecking order U سلسله مراتب دانه چینی
sympathetics U سلسله پیهای نباتی باشد
argumentum U یک سلسله دلایل قابل قبول
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
campaigns U سلسله عملیات کوره بلند
trained U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station U یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
trains U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
underplot U یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
semiosis U یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hdbms U DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
onion skin language U زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attributable U وابسته به
congenerous U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
attached U وابسته
subordinated U وابسته
attendants U وابسته
subordinates U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
cantabrigian U وابسته به
attache U وابسته
riverrine U وابسته به
related U وابسته
pyretic U وابسته به تب
subordinate U وابسته
relevant U وابسته
pertianing U وابسته
of kin U وابسته
interdependent U وابسته
adjectives U وابسته
levitical U وابسته به
correspondents U وابسته
syncop U وابسته به غش
pertinent U وابسته
correspondent U وابسته
cephalic U وابسته به سر
pyrexic U وابسته به تب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com