Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hermitic
U
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
diagonally
U
ازگوشهای بگوشه روبرو
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sedimentation
U
ته نشینی
soiree
U
شب نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
evening party
U
شب نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
soirees
U
شب نشینی
wakes
U
شب نشینی
waked
U
شب نشینی
wake
U
شب نشینی
retrocedence
U
پس نشینی
deposit
U
ته نشینی
deposits
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
sedinentation
U
ته نشینی
nightlife
U
شب نشینی
subsidence
U
ته نشینی
illuviation
U
ته نشینی
recoiled
U
پی نشینی
recoiling
U
پی نشینی
recoil
U
پی نشینی
recoils
U
پی نشینی
precipitation
U
ته نشینی
soirTes
U
شب نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
adsorption
U
رو نشینی
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
retreats
U
عقب نشینی
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
sanctuaries
U
حق بست نشینی
sanctuary
U
حق بست نشینی
seclusion
U
گوشه نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
eremitism
U
گوشه نشینی
line of retreat
U
خط عقب نشینی
ruralize
U
ده نشینی کردن
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
retreating
U
عقب نشینی
retreated
U
عقب نشینی
settlement
U
ته نشینی مسکن
settlements
U
ته نشینی مسکن
retreat
U
عقب نشینی
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
tenantry
U
اجاره نشینی
sequestered life
U
گوشه نشینی
recess
U
عقب نشینی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
urbanism
U
شهر نشینی
fallback
U
عقب نشینی
recoils
U
عقب نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
solitariness
U
گوشه نشینی
hutment
U
کلبه نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
retrocedence
U
عقب نشینی
break ground
U
عقب نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
recesses
U
عقب نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
recoil
U
عقب نشینی
withdraw
U
عقب نشینی کردن
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
withdraws
U
عقب نشینی کردن
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
setback
U
فشار عقب نشینی
setbacks
U
فشار عقب نشینی
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی کردن
backblast
U
موج عقب نشینی
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
to give ground
U
عقب نشینی کردن
blowback
U
عقب نشینی خودکار
blowback
U
ضربه عقب نشینی
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
to fall back
U
عقب نشینی کردن
backblast
U
شعله عقب نشینی
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
retreated
U
عقب نشینی کردن
retreating
U
عقب نشینی کردن
pull away
U
عقب نشینی کردن
retreats
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
back pressure
U
فشار عقب نشینی
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
colonial
U
معماری کوچ نشینی
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
counter recoil
U
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
alluvial
U
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoilless rifle
U
تفنگ بدون عقب نشینی
recoil system
U
سیستم عقب نشینی توپ
recoil pit
U
چاله عقب نشینی لوله
a white collar job
U
کار پشت میز نشینی
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
long recoil
U
طول عقب نشینی زیاد
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
retreated
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
breakdowns
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdown
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
setbacks
U
نیروی عقب نشینی توپ
setback
U
نیروی عقب نشینی توپ
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
retreating
U
عقب نشینی کناره گیری
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
back pressure
U
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
blenched
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield.
U
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blench
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
U
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
U
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
choke ring
U
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
inclusus
U
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
disengagement
U
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com