English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
participial U وابسته بوجه وصفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subjunctive U وابسته بوجه شرطی
appositional U وابسته بکلمه وصفی
modally U با اشاره بوجه
epithetical U وصفی
adjective U وصفی
ordinal U وصفی
adjectival U وصفی
adjectives U وصفی
adective modifier U فرع وصفی
apposition U کلمهء وصفی
participle U وجه وصفی
participles U وجه وصفی
adverb of manner U قید وصفی
descriptive U وصفی وصف کننده
particpially U بصورت وجه وصفی
present participles U وجه وصفی معلوم
appositive U وصف کلمه وصفی
participles U وجه وصفی معلوم
ordinal data U داده ترتیبی یا وصفی
participle U وجه وصفی معلوم
ordinal U عدد وصفی یاترتیبی
present participle U وجه وصفی معلوم
participles U وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
participle U وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
akin U وابسته
riverrine U وابسته به
attendant U وابسته
relative U وابسته
elysian U وابسته به
monitorial U وابسته به
belonging U وابسته ها
attendants U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
attributable U وابسته به
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
congenerous U وابسته
attache U وابسته
diphtheric U وابسته به
dependent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
pertinent U وابسته
comprador U وابسته
correspondent U وابسته
thereof U وابسته به ان
aquatic U وابسته به اب
commissarial U وابسته به
dependant U وابسته
dependants U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
pertianing U وابسته
federated U وابسته
correspondents U وابسته
cephalic U وابسته به سر
febile U وابسته به تب
interdependent U وابسته
israelitish U وابسته به
federate U وابسته
wedded U وابسته
relevant U وابسته
elfin U وابسته به جن
attached U وابسته
carpal U وابسته به مچ
messianic U وابسته به
sexual organs U وابسته به
appurtenant U وابسته
levitical U وابسته به
cantabrigian U وابسته به
contingent U وابسته
contingents U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
syncop U وابسته به غش
subordinating U وابسته
pyretic U وابسته به تب
tuitionary U وابسته به
of kin U وابسته
hanger on U وابسته
federating U وابسته
pertaining U وابسته
adjective U وابسته
germane U وابسته
adjectives U وابسته
federates U وابسته
psychoanalytic U وابسته به روانکاوی
air attache U وابسته هوایی
aerological U وابسته بهواشناسی
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
aortic U وابسته بشاهرگ
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
affiliated company U شرکت وابسته
anginal U وابسته به گلودرد
pharisaic U وابسته به فریسی
perigeal U وابسته به حضیضی
petrologic U وابسته به سنگ
altitudinal U وابسته به اوج
aortal U وابسته بشاهرگ
perlitic U وابسته به مروارید
antichristian U وابسته به دجال
photic U وابسته به نوروروشنایی
associated company U شرکت وابسته
army attache U وابسته زمینی
perigean U وابسته به حضیضی
photic U وابسته به تولیدنور
analphabetic U وابسته به بیسوادی
army attache U وابسته نظامی
astronautical U وابسته به فضانوردان
peruvian U وابسته به پرو
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
petiolar U وابسته به برگدم
pharyngal U وابسته به گلوگاه
piscatorial U وابسته به صیدماهی
matrimonial U وابسته به عروسی
scientific U وابسته بعلم
pubertal U وابسته به بلوغ
puberal U وابسته به بلوغ
psychologic U وابسته به روانشناسی
municipal U وابسته بشهرداری
seminal U وابسته به منی
provencal U وابسته بشهر
ethnic U وابسته به نژادشناسی
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
promethean U وابسته به پرومیتوس
programmatic U وابسته به پروگرام
menstrual U وابسته به قاعده گی
human U وابسته بانسان
structural U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
structurally U وابسته به ساختمان
structurally U وابسته به بنا
investigatory U وابسته به رسیدگی
vital U وابسته به زندگی
oracular U وابسته به وحی
surgical U وابسته به جراحی
rectorial U وابسته به rector
rectal U وابسته به مقعد
ranine U وابسته به وزغ
photographic U وابسته به عکاسی
solar U وابسته بخورشید
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
homicidal U وابسته به ادمکشی
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
porcine U وابسته بخوک
pygmean U وابسته به پیگمی ها
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
pythian U وابسته به "اپولو"
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
vital U وابسته بزندگی
subversion U وابسته به خرابکاری
social U وابسته بجامعه
presbyterial U وابسته به کشیش ها
connubial U وابسته به زناشویی
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
pocky U وابسته به ابله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com