English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
equalling U همانند
resembling <adj.> U همانند
similar U همانند
equalled U همانند
equaling U همانند
akin <adj.> U همانند
alike <adj.> U همانند
similar <adj.> U همانند
identical U همانند
equal U همانند
equaled U همانند
related <adj.> U همانند
equals U همانند
homologous U همانند
similiar U همانند
alike U همانند
This compares to ... U همانند آن ...
like <adj.> U همانند
to look like U همانند بودن
identic notes U یادداشتهای همانند
simulation U همانند سازی
simulations U همانند سازی
of kin U نزدیک همانند
homological U همسان همانند
similar U همسان همانند
like U نظیر همانند
liked U نظیر همانند
likes U نظیر همانند
group identification U همانند سازی گروهی
professor U استاد
maestros U استاد
craftsmaster U استاد
maestro U استاد
professors U استاد
skilful U استاد
adept U استاد
wright U استاد
instructor U استاد
instructors U استاد
assimilating U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilates U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
assimilated U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilate U تلفیق کردن همانند ساختن
past masters U استاد قدیمی
elaborate U ساخت استاد
masters U استاد شطرنج
masters U ارباب استاد
mastered U استاد شطرنج
mastered U ارباب استاد
master U استاد شطرنج
tutor U استاد راهنما
tutored U استاد راهنما
master U ارباب استاد
past master U استاد قدیمی
past master U استاد پیشین
handy U استاد در کارخود
handiest U استاد در کارخود
handier U استاد در کارخود
master off U استاد شمشیربازی
elaborated U ساخت استاد
elaborates U ساخت استاد
elaborating U ساخت استاد
master workman U استاد کار
past masters U استاد پیشین
chess master U استاد شطرنج
adjoint U معاون استاد
tutors U استاد راهنما
frost and kindred phenomena U یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
grandmasters U استاد بزرگ شطرنج
practice makes perfect U کارکن تا استاد شوی
analyst U استاد تجزیه روانکاو
philologist U استاد زبان شناسی
grandmaster U استاد بزرگ شطرنج
analysts U استاد تجزیه روانکاو
autogenesis U ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
international master U استاد بین المللی شطرنج
black belts U کمربند سیاه استاد جودو
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
black belt U کمربند سیاه استاد جودو
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
to live in U پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
The professor stepped into the classroom. U استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
donned U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
The professor knows what he is talking about. U استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
don U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
academy دانشگاه
colleges U دانشگاه
college U دانشگاه
university U دانشگاه
universities U دانشگاه
Univ U دانشگاه
Freemason U [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. U همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
polytechnic U دانشگاه فناوری
academies U دانشگاه اموزشگاه
state university U دانشگاه دولتی
technical university U دانشگاه فنی
state university U دانشگاه ایالتی
senior technical college U دانشگاه فناوری
staff college U دانشگاه جنگ
Chancellors U رئیس دانشگاه
Chancellor U رئیس دانشگاه
academy U دانشگاه هنر
academical U دانشجوی دانشگاه
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
president U رئیس دانشگاه
presidents U رئیس دانشگاه
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
matriculant U قبول شده در دانشگاه
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
rector U رئیس دانشگاه رهبر
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
chair U کرسی استادی در دانشگاه
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
war college U دانشگاه عالی جنگ
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
following my lead U یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com