Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Roman Catholic
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman Catholics
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feria
U
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
reunionism
U
دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
popery
U
کلیسای کاتولیک رم
Catholic
U
عضو کلیسای کاتولیک
Catholics
U
عضو کلیسای کاتولیک
canon low
U
قانون کلیسای کاتولیک
lector
U
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
gregorian chant
U
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
mantelletta
U
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
The Catholic Church springs
[comes]
to mind as an obvious example.
U
کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
of the catholic persuasion
U
وابسته به تیره کاتولیک
presbyterian
U
وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
gregorian
U
وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
lutheran
U
وابسته به مارتین لوتر کلیسای لوتران
lady-chapel
U
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
of the catholic persuasion
U
کاتولیک
miaasl
U
کاتولیک ها
RC
U
کاتولیک
romanist
U
کاتولیک
popish
U
شبیه کاتولیک
catholicize
U
کاتولیک شدن
Catholic
U
ازاده کاتولیک
Catholics
U
ازاده کاتولیک
catholicize
U
کاتولیک کردن
greek catholic
U
عضوکلیسای کاتولیک رومی
romanize
U
کاتولیک مسلک کردن
monseigneur
U
مسیو کشیش کاتولیک
You are more catholic than the pope.
<proverb>
U
از پاپ کاتولیک تر شده اى .
soutane
U
ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
pontifex
U
عضو شورای کشیشان کاتولیک
lent
U
04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
zucchetto
U
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
extreme unction
U
مسح اخری تدهین دم مرگ کاتولیک ها
major seminary
U
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
neoscholasticism
U
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
romanist
U
عضو کلیسای رم
st peter's
U
کلیسای سن پیر
greek church
U
کلیسای خاور
the orthodox church
U
کلیسای خاور
chapels
U
کلیسای کوچک
chapel
U
کلیسای کوچک
the orthodox church
U
کلیسای ارتودوکس
greek church
U
کلیسای شرقی
cross-doomed
U
کلیسای گنبددار
kirk
U
کلیسای اسکاتلند
Church of England
U
کلیسای انگلستان
minster
U
کلیسای بزرگ
cross-church
U
کلیسای صلیبی
Coptic Church
U
کلیسای قبطی
cathedrals
U
کلیسای جامع
cathedral
U
کلیسای جامع
reunionist
U
کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
orthodoxly
U
بشیوه کلیسای خاور
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
nonconformist
U
مخالف کلیسای رسمی
established church
U
کلیسای قانونی و شرعی
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
greek catholic
U
عضو کلیسای شرقی
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
Collegiate church
U
کلیسای وقف ایتام
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
C. of E
U
مخفف کلیسای انگلیس
laura
U
صومعه کلیسای شرقی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hunger cloth
U
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil
U
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
Cluny
U
[کلیسای کلونی به سبک رنسانس]
dominie
U
عنوان کشیشان کلیسای هلند
nestorian
U
کلیسای نسطوری قدیم ایران
episcopal
U
مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
Coptic Church
U
کلیسای بومی مصر و اتیوپی
archimandrite
U
رئیس دیر در کلیسای شرقی
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
lateran
U
نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
abbey
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
jacobite
U
عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
abbeys
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
mardi gras
U
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
correspondents
U
وابسته
akin
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
relevant
U
وابسته
attache
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
adjective
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
cantabrigian
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
contingents
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
febile
U
وابسته به تب
contingent
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
germane
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
israelitish
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
elfin
U
وابسته به جن
wedded
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
dependent
U
وابسته
relative
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
of kin
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
federate
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
monitorial
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
pyrexic
U
وابسته به تب
elysian
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
commissarial
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
sexual organs
U
وابسته به
syncop
U
وابسته به غش
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
attributable
U
وابسته به
attendant
U
وابسته
attached
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
comprador
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
subordinating
U
وابسته
attendants
U
وابسته
aerological
U
وابسته بهواشناسی
dermatic
U
وابسته به زیرپوست
infusorial
U
وابسته به نمرویان
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
dependant variable
U
متغیر وابسته
adipic
U
وابسته به چربی
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
dependent variable
U
متغیر وابسته
deltaic
U
وابسته به دلتا
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com