Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fatidic
U
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chronology
U
تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
monological
U
وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
improvisatorial
U
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
improvisatory
U
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
chiromancy
U
پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet
U
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
accident prevention
U
پیشگیری از حوادث
goings on
U
اتفاقات حوادث
accident insurance
U
بیمه حوادث
meteorgraph
U
حوادث جوی
natural disaster
U
حوادث طبیعی بد
the course of events
U
جریان حوادث
sequence of events
U
رشته حوادث
incidence rate
U
میزان حوادث و تصادفات
current of everts
U
روش یا جریان حوادث
eventfully
U
با داشتن حوادث و اتفاقات
all risk insurance
U
بیمه تمام حوادث
meteoric phenomena
U
رویداها یا حوادث جوی
march of events
U
جریان یا سیر حوادث
natural phenomena
U
حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents).
U
اوضاع آبستن حوادث است
act of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
dopester
U
پیش بینی حوادث سیاسی
acts of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
forecasted
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecast
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecasts
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
adventure
درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventures
U
: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
act of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
acts of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
happenstance
U
وقایع اتفاقی
record of events
U
ثبت وقایع
chronology
U
وقایع نگاری
minute
U
گزارش وقایع
minute book
U
دفتر وقایع
minute
U
یادداشت وقایع
logs
U
ثبت وقایع
log
U
ثبت وقایع
chronicler
U
وقایع نویس
annalist
U
وقایع نگار
historify
U
وقایع نگار
log
U
ثبت کردن وقایع
logs
U
ثبت کردن وقایع
rough log
U
دفترچه وقایع ناو
sportswriter
U
وقایع نگار ورزشی
pro-active
U
گرایش به ایجاد وقایع
annals
U
وقایع سالیانه سالنامه
deck log
U
دفتر وقایع ناو
record of events
U
دفتر ثبت وقایع
flight log
U
دفتر وقایع پرواز
deck log
U
دفتر وقایع دریانوردی
the occurrences of the day
U
رویداهای یا وقایع روز
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
refit book
U
دفتر یادداشت وقایع دریایی
daybook
U
دفتر ثبت وقایع روزانه
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
flight log
U
دفتر ثبت وقایع پرواز
horizontal event numbering
U
شماره گذاری افقی وقایع
vertical events numbering
U
شماره گذاری عمودی وقایع
parish register
U
دفتر ثبت وقایع سه گانه
Trifling ( small) happenings of life .
U
اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
muster book
U
دفتر ثبت وقایع روزانه
diaries
U
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
trained
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
log engineering
U
دفتر ثبت وقایع موتور ناو
trend
U
مسیر انجام کار سیر وقایع
trends
U
مسیر انجام کار سیر وقایع
station log
U
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
diary
U
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
chronicles
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicling
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicle
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slate
U
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slates
U
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
Give me a full account of the events.
U
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slated
U
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
chronology
U
شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
geochronology
U
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
dialectic materialism
U
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
frustrations
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
supervening impossibility of performance
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustration
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
tragicomic
U
حاوی حوادث حزن اور وخنده اور
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
electronic journal
U
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
one would say
U
گویی
free spokenness
U
رک گویی
knop
U
گویی
outdpokenness
U
رک گویی
pauciloquy
U
کم گویی
scandal
U
بد گویی
ingenuousness
U
رک گویی
so to peaking
U
گویی
scandals
U
بد گویی
to stab in the back
U
بد گویی
soliloquies
U
تک گویی
downrightness
U
رک گویی
soliloquy
U
تک گویی
laconic speech
U
کم گویی
hypophrasia
U
کم گویی
hypologia
U
کم گویی
candor
U
رک گویی
plain speaking
U
رک گویی
candour
U
رک گویی
as thought
U
گویی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
ranting
U
بیهوده گویی
ranted
U
بیهوده گویی
idioglossia
U
نامفهوم گویی
rant
U
بیهوده گویی
idiolalia
U
مهمل گویی
exaggeration
U
گزافه گویی
so to speak
U
چنانکه گویی
disclosure
U
بی پرده گویی
disclosures
U
بی پرده گویی
soliloquize
U
تک گویی کردن
piffle
U
مهمل گویی
restatements
U
باز گویی
jocosely
U
بذله گویی
jocose
U
بذله گویی
missatement
U
خلاف گویی
cluttering
U
بریده گویی
waggery
U
بذله گویی
tympany
U
گزافه گویی
unreserve
U
بی پرده گویی
gossips
U
اراجیف بد گویی
gossiping
U
اراجیف بد گویی
gossiped
U
اراجیف بد گویی
gossip
U
اراجیف بد گویی
self contradiction
U
تناقض گویی
knocks
U
بد گویی کردن از
knocked
U
بد گویی کردن از
knock
U
بد گویی کردن از
verbalization
U
دراز گویی
logorrhea
U
پراکنده گویی
wit
U
بذله گویی
wits
U
بذله گویی
jests
U
بذله گویی
scandalum magnatum
U
بد گویی از بزرگان
ellipsis
U
بریده گویی
ambage
U
ابهام گویی
leasing
U
دروغ گویی
witticism
U
بذله گویی
metonymy
U
به تقریب گویی
witticisms
U
بذله گویی
iterance
U
باز گویی
labyrinthine speech
U
پریشان گویی
polylogia
U
پریشان گویی
polyphrasia
U
پریشان گویی
vituperation
U
ناسزا گویی
agitolalia
U
شتابان گویی
tachylalia
U
شتابان گویی
poeticism
U
شعر گویی
tachyphemia
U
شتابان گویی
lallation
U
کودکانه گویی
jest
U
بذله گویی
prate
U
یاوه گویی
somniloquy or quence
U
سخن گویی
tautologize
U
مکرر گویی
irony
U
وارونه گویی
gratulation
U
تبریک گویی
ironies
U
وارونه گویی
facetiousness
U
بذله گویی
rants
U
بیهوده گویی
extemporization
U
بالبداهه گویی
stilted speech
U
مطنطن گویی
bullshit
U
گزافه گویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com