English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vaccinal U وابسته به واکسن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vaccines U واکسن
vaccine U واکسن
vaccinates U واکسن زدن به
vaccinating U واکسن زدن به
salk vaccine U واکسن پولیو
vaccination U واکسن زنی
vaccinate U واکسن زدن به
vaccine U واکسن [پزشکی]
vaccinated U واکسن زدن به
vaccine drops U قطرات واکسن
vaccine U مایه واکسن [پزشکی]
whooping cough vaccination U واکسن سیاه سرفه [پزشکی]
immunization U واکسن زدن مایه کوبی
immune U مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
cephalic U وابسته به سر
febile U وابسته به تب
attendants U وابسته
pertianing U وابسته
akin U وابسته
sexual organs U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
subordinating U وابسته
subordinates U وابسته
attendant U وابسته
subordinated U وابسته
subordinate U وابسته
monitorial U وابسته به
elfin U وابسته به جن
pertaining U وابسته
dependants U وابسته
dependant U وابسته
pyretic U وابسته به تب
attributable U وابسته به
of kin U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
diphtheric U وابسته به
hanger on U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
congenerous U وابسته
riverrine U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
comprador U وابسته
elysian U وابسته به
commissarial U وابسته به
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
interdependent U وابسته
federating U وابسته
appurtenant U وابسته
related U وابسته
messianic U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
attache U وابسته
relevant U وابسته
affiliating U وابسته
federated U وابسته
germane U وابسته
federate U وابسته
israelitish U وابسته به
tuitionary U وابسته به
dependent U وابسته
belonging U وابسته ها
federates U وابسته
pertinent U وابسته
attached U وابسته
relative U وابسته
levitical U وابسته به
wedded U وابسته
contingent U وابسته
contingents U وابسته
thereof U وابسته به ان
affiliate U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
cantabrigian U وابسته به
syncop U وابسته به غش
carpal U وابسته به مچ
laryngeal U وابسته بنای
gular U وابسته به مری
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
haemic U وابسته بخون
laryngitic U وابسته به نای
galilean U وابسته به گالیله
isthmian U وابسته به باریکه
isthmic U وابسته به باریکه
folklorish U وابسته به فولکلور
folkish U وابسته به فولکلور
geomantic U وابسته به رمالی
gerontic U وابسته به پیری
glandulose U وابسته به غدد
lactic U وابسته به شیر
gasolinic U وابسته به بنزین
kufic U وابسته به کوفه
glandulous U وابسته به غدد
jesuitic U وابسته به یسوعیون
gnomonic U وابسته به شاخص
gregorian U وابسته به گریگوری
tetanal U وابسته به کزاز
iatric U وابسته به پزشکی
interferential U وابسته به دخالت
icarian U وابسته به ایکاروس
inspectoral U وابسته به بازرس ها
ichthyic U وابسته به ماهی
idiographic U وابسته به مجاز
incorporative U وابسته به الحاق
indic U وابسته به هند
intercollegiate U وابسته بکالج ها
inner directed U درون وابسته
inhibitive U وابسته به جلوگیری
infusorial U وابسته به نمرویان
inflexional U وابسته به صرف
inferential U وابسته به استنتاج
hypochondriacal U وابسته به تهیگاه
hygroscopic U وابسته به نم نما
internuptial U وابسته به عروسی
hematic U وابسته به خون
hippocratic U وابسته به طب بقراط
homeric U وابسته به هومر
horatian U وابسته به هوراس
irrigational U وابسته به ابیاری
humnanist U وابسته به بشردوستی
hunnish U وابسته به هونها
iraqi U وابسته به عراق
iranian U وابسته به ایران
hydrologic U وابسته به اب شناسی
interrogatory U وابسته به سئوال
hydrological U وابسته به خواص اب
interoceptive U وابسته به احشاء
hyperbolic U وابسته به هذلولی
indonesian U وابسته به اندونزی
bacterial U وابسته به باکتری
anginal U وابسته به گلودرد
analphabetic U وابسته به بیسوادی
altitudinal U وابسته به اوج
air attache U وابسته هوایی
affiliated company U شرکت وابسته
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
aerological U وابسته بهواشناسی
adipic U وابسته به چربی
acoustical U وابسته به شنوایی
degenerative U وابسته به انحطاط
antichristian U وابسته به دجال
aortal U وابسته بشاهرگ
aortic U وابسته بشاهرگ
bacchanal U وابسته به باکوس
avian U وابسته به مرغان
auricular U وابسته بشنوایی
auditive U وابسته به شنوایی
attache U وابسته نظامی
astronautical U وابسته به فضانوردان
associated company U شرکت وابسته
army attache U وابسته زمینی
army attache U وابسته نظامی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
emotive U وابسته به احساسات
nasal U وابسته به منخرین
nasal U وابسته به بینی
oratorical U وابسته به سخنرانی
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
social U وابسته بجامعه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com