English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anarchistic U وابسته به هرج و مرج طلبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambitiousness U جاه طلبی
indolence U راحت طلبی
authoritarianism U قدرت طلبی
expansionism U توسعه طلبی
expansionist U توسعه طلبی
contentiousness U نزاع طلبی
meliorism U بهبود طلبی
alarmism U اشوب طلبی
abasement U خواری طلبی
pacifism U صلح طلبی
combativeness U مبارزه طلبی
expandsionism U توسعه طلبی
monopolization U انحصار طلبی
militancy U نزاع طلبی
bellicosity U جنگ طلبی
defiance U مبارزه طلبی
monopolism U انحصار طلبی
ambition U جاه طلبی
reformism U اصلاح طلبی
poriomania U اوارگی طلبی
opportunism U فرصت طلبی
monarchical U سلطنت طلبی
royalism U سلطنت طلبی
nomadism U اوارگی طلبی
isolationism U انزوا طلبی
ambitions U جاه طلبی
secessionism U تجزیه طلبی
agoraphobia U مرض انزوا طلبی
pacificism U ارامش طلبی صلحجویی
revisionism U تجدید نظر طلبی
anarchism U هرج و مرج طلبی
adventurously U باجرات مخاطره طلبی
gage U مبارزه طلبی گروگذاشتن
He is a man of leisure. U مردراحت طلبی است
Unbounded ambition. U جاه طلبی بی حد واندازه
hedonism U مکتب رفاه طلبی
separatism U تفکیک تجزیه طلبی
quarrelsomeness U نزاع طلبی جنگجوئی
pacifism U ارامش طلبی صلحجویی
reformism U تجدید نظر طلبی
feminism U برابری طلبی زنان
he fell a v to his ambition U قربانی جاه طلبی خودشد
power politics U سیاست جبر زور طلبی
secession U تجزیه طلبی انشعاب حزبی
bad dept U طلبی که امکان وصول ان کم باشد
quarelsomeness U نزاع طلبی فتنه جوئی
He is an opportunist. U آدم فرصت طلبی است
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
comprador U وابسته
tuitionary U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
thereof U وابسته به ان
dependent U وابسته
interdependent U وابسته
pertaining U وابسته
elfin U وابسته به جن
belonging U وابسته ها
congenerous U وابسته
commissarial U وابسته به
diphtheric U وابسته به
attached U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
attendant U وابسته
attendants U وابسته
pyretic U وابسته به تب
of kin U وابسته
sexual organs U وابسته به
riverrine U وابسته به
germane U وابسته
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
akin U وابسته
federating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
appurtenant U وابسته
syncop U وابسته به غش
attache U وابسته
federates U وابسته
federated U وابسته
carpal U وابسته به مچ
cantabrigian U وابسته به
pertianing U وابسته
attributable U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
aquatic U وابسته به اب
plantar U وابسته به کف پا
affiliating U وابسته
federate U وابسته
pertinent U وابسته
dependant U وابسته
contingents U وابسته
hanger on U وابسته
febile U وابسته به تب
relative U وابسته
monitorial U وابسته به
wedded U وابسته
subordinates U وابسته
messianic U وابسته به
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
levitical U وابسته به
correspondent U وابسته
relevant U وابسته
israelitish U وابسته به
subordinating U وابسته
dependants U وابسته
correspondents U وابسته
elysian U وابسته به
contingent U وابسته
connubial U وابسته به زناشویی
prefectoral U وابسته به اداری
preemptive U وابسته به پیشدستی
landed U وابسته بزمین
haemic U وابسته بخون
potamic U وابسته به رودها
irrigational U وابسته به ابیاری
iraqi U وابسته به عراق
iranian U وابسته به ایران
jesuitic U وابسته به یسوعیون
paralytics U وابسته به فلج
kufic U وابسته به کوفه
gnomonic U وابسته به شاخص
paralytic U وابسته به فلج
gular U وابسته به مری
isthmian U وابسته به باریکه
press attache U وابسته مطبوعاتی
inhibitive U وابسته به جلوگیری
prefectorial U وابسته به اداری
isthmic U وابسته به باریکه
gregorian U وابسته به گریگوری
materialistic U وابسته به مادیات
presbyterial U وابسته به کشیش ها
generic U وابسته به تیره
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
lactic U وابسته به شیر
preemptive U وابسته به حق شفعه
altitudinal U وابسته به اوج
glandulous U وابسته به غدد
lenten U وابسته به چله
limnetic U وابسته به اب شیرین
analphabetic U وابسته به بیسوادی
limnic U وابسته به اب شیرین
logarithmic U وابسته به لگاریتم
gasolinic U وابسته به بنزین
lucan U وابسته به لوقا
anginal U وابسته به گلودرد
pocky U وابسته به ابله
plumbous U وابسته به سرب
antichristian U وابسته به دجال
pleural U وابسته به شامه شش
geomantic U وابسته به رمالی
leninist U وابسته به لنین
emotive U وابسته به احساسات
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
degenerative U وابسته به انحطاط
predial or prae U وابسته به زمین
glandulose U وابسته به غدد
gerontic U وابسته به پیری
machine dependent U وابسته ماشین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com