English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cosmologic U وابسته به فلسفه انتظام گیتی
cosmological U وابسته به فلسفه انتظام گیتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cosmologies U فلسفه انتظام گیتی
cosmology U فلسفه انتظام گیتی
cosmism U فلسفه تکامل گیتی
cartesian U وابسته به فلسفه دکارت
peripatetic U وابسته به فلسفه ارسطو
pythagorean U پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
neoplatonic U وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
kantian U وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
egoism U یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
disciplining U انتظام
regvlarity U انتظام
regularization U انتظام
kelter or kilter U انتظام
discipline U انتظام
disciplines U انتظام
kelter U انتظام اماده
cosmosarel chaos U انتظام و هرج و مرج
universe U گیتی
this earthly round U گیتی
world U گیتی
worlds U گیتی
cosmos U گیتی ونظام ان
cosmography U گیتی شناسی
demography U امارمردم گیتی
cosmography U شرح گیتی
cosmolatry U گیتی پرستی
cosmogeny U پیدایش و تکامل گیتی
The seven wonders of the world. U هفت عجایب گیتی
cosmographic U مربوط بشرح گیتی یاجهان
cosmographical U مربوط به شرح گیتی یاجهان
cosmogonal U مربوط باصول افرینش گیتی
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
circumavigator U کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
monadism U اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
call to order U به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
limitarian U کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
philosophy U فلسفه
philosophies U فلسفه
jurisprudence U فلسفه حقوق
yogic U فلسفه جوکی
platonism U فلسفه افلاطون
pyrrhonism U فلسفه یونانی
mysticism U فلسفه درویش ها
platonism U فلسفه افلاطونی
skepsis U فلسفه بدبینی
stoicism U فلسفه رواقیون
escapism U فلسفه فرار
irrationalism U فلسفه غیرمعقول
logical positivism U فلسفه عملی
logical empiricism U فلسفه عملی
accidentalism U فلسفه عرضی
theories of punishment U فلسفه مجازات
rationalism U فلسفه عقلانی
predestination U فلسفه جبری
yoga U فلسفه جوکی
intellectualism U فلسفه عقلیه
determinism U فلسفه جبری
dogmatism U فلسفه جزمی
scholasticism U فلسفه مدرسی
epicureanism U فلسفه اپیکوری
philosophism U فلسفه بافی
philosophy of law U فلسفه حقوق
philosophist U فلسفه باف
personalism U فلسفه فردی
Taoism U فلسفه تائو
hylozoism U فلسفه مادی
pragmatism U فلسفه عملی
philosophy of the porch U فلسفه زنون
kant U فلسفه کانت
nominalism U فلسفه صوری
academics U فلسفه افلاطون
objectivism U فلسفه حسی
aristotlianism U فلسفه ارسطویی
accidentalism U فلسفه صدفی
theory of law U فلسفه حقوق
metagnostics U فلسفه ماورا
utilitarianism U فلسفه سودجویی
philosophy of the lyceum U فلسفه ارسطو
philosophy of the lyceum U فلسفه مدرسه
philosophy of the garden U فلسفه اپیکور
philosophy of the porch U فلسفه رواق
philosophy of the garden U فلسفه باغ
metaphsics U فلسفه نظری
philosophy of the academy U فلسفه افلاطون
philosophy of the academy U فلسفه فرهنگستان
Marxism U فلسفه مارکسیست
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
irrationlism U فلسفه غیر عقلی
supernaturalism U فلسفه ماوراء طبیعه
rationalist U معتقد به فلسفه عقلانی
individualism U فلسفه اصالت فرد
skepsisŠskepticŠetc U فلسفه مبنی برتردید
humanitarianism U فلسفه همنوع دوستی
neo platonism U فلسفه افلاطونی نوین
pragmatism U فلسفه اصالت عمل
stoical U پیرو فلسفه رواقیون
epicureanism U فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
economic determinism U فلسفه جبر اقتصادی
pragmatist U پیرو فلسفه عملی
gnosticism U فلسفه عرفانی یا روحانی
skepticism U فلسفه شکاکی وبدبینی
manichaeanism U اصول فلسفه مانی
scepsis U فلسفه مبنی برتردید
stoic U پیرو فلسفه رواقیون
naturalists U معتقد به فلسفه طبیعی
transcendentalism U فلسفه ماوراء الطبیعه
optimism U فلسفه خوش بینی
rationalism U فلسفه اصالت عقل
good order U خوش ترتیب [فلسفه]
positivism U فلسفه عملی ومثبت
zen buddhism U فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
naturalist U معتقد به فلسفه طبیعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
academic طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
passivism U فلسفه صبر وعدم جنبش
determinism U فلسفه تقدیری جبر گرایی
pessimism U بدی مطلق فلسفه بدبینی
natural selection U فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
objectivism U عین گرایی فلسفه مادی
occultism U روش یا فلسفه رمز وسر
transcendentalism U فلسفه خارج جهان مادی
relativity U فلسفه نسبیه نسبی بودن
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
platonism U فلسفه ایده الی شدن
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
propositional calculus U حساب گزاره ها [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
pragmatic U فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
neo platonism U فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
propositional calculus U حساب گزاره ای [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
pragmatics U فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
platonize U پیرو فلسفه ایده الی شدن
naturalism U فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
hedonism U فلسفه خوشی پرستی وتمتع ازلذایذ دنیای زودگذر
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
machiavellism U اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
interdependent U وابسته
israelitish U وابسته به
attache U وابسته
adjective U وابسته
appurtenant U وابسته
pertianing U وابسته
elfin U وابسته به جن
akin U وابسته
adjectives U وابسته
elysian U وابسته به
levitical U وابسته به
febile U وابسته به تب
aquatic U وابسته به اب
related U وابسته
thereof U وابسته به ان
monitorial U وابسته به
pertinent U وابسته
relative U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
dependent U وابسته
hanger on U وابسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com