Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pudendal
U
وابسته به عورت یا شرمگاه
pudic
U
وابسته به عورت یا شرمگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pubes
U
موی شرمگاه ناحیه زهار یا عانه شرمگاه
private parts
U
شرمگاه
privy parts
U
عورت
privy parts
U
شرمگاه
sexual organ
U
عورت
anything that a man conceals
U
عورت
the secret parts
U
شرمگاه
the privates
U
شرمگاه
pudendum
U
شرمگاه
exhibitionism
U
عورت نمایی
os pubis
U
استخوان شرمگاه
exhibitionist
U
عورت نما
pubis
U
استخوان شرمگاه
to cover one's nakedness
U
ستر عورت کردن
G-strings
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
G-string
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federates
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
federated
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
israelitish
U
وابسته به
pyrexic
U
وابسته به تب
congenerous
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
subordinating
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
commissarial
U
وابسته به
levitical
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
comprador
U
وابسته
federate
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
affiliated
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
adjective
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
interdependent
U
وابسته
of kin
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
akin
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
attributable
U
وابسته به
federating
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
germane
U
وابسته
attached
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
attache
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
dependent
U
وابسته
relative
U
وابسته
relevant
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
wedded
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
contingents
U
وابسته
contingent
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
appurtenant
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
cantabrigian
U
وابسته به
hypochondriacal
U
وابسته به تهیگاه
hygroscopic
U
وابسته به نم نما
tenruial
U
وابسته بتصدی
ichthyic
U
وابسته به ماهی
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
iatric
U
وابسته به پزشکی
materialistic
U
وابسته به مادیات
generic
U
وابسته به تیره
icarian
U
وابسته به ایکاروس
paralytic
U
وابسته به فلج
paralytics
U
وابسته به فلج
idiographic
U
وابسته به مجاز
hydrological
U
وابسته به خواص اب
hydrologic
U
وابسته به اب شناسی
emotive
U
وابسته به احساسات
glandulose
U
وابسته به غدد
glandulous
U
وابسته به غدد
landed
U
وابسته بزمین
gregorian
U
وابسته به گریگوری
gular
U
وابسته به مری
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
haemic
U
وابسته بخون
hematic
U
وابسته به خون
hippocratic
U
وابسته به طب بقراط
homeric
U
وابسته به هومر
horatian
U
وابسته به هوراس
gnomonic
U
وابسته به شاخص
humnanist
U
وابسته به بشردوستی
hunnish
U
وابسته به هونها
hyperbolic
U
وابسته به هذلولی
gerontic
U
وابسته به پیری
incorporative
U
وابسته به الحاق
interoceptive
U
وابسته به احشاء
interrogatory
U
وابسته به سئوال
iranian
U
وابسته به ایران
iraqi
U
وابسته به عراق
nasal
U
وابسته به بینی
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
irrigational
U
وابسته به ابیاری
focal
U
وابسته بکانون
isthmian
U
وابسته به باریکه
planetary
U
وابسته به سیاره
social
U
وابسته بجامعه
subversion
U
وابسته به خرابکاری
structurally
U
وابسته به ساختمان
isthmic
U
وابسته به باریکه
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
structural
U
وابسته به بنا
kufic
U
وابسته به کوفه
internuptial
U
وابسته به عروسی
interferential
U
وابسته به دخالت
nasal
U
وابسته به منخرین
connubial
U
وابسته به زناشویی
indic
U
وابسته به هند
indonesian
U
وابسته به اندونزی
inferential
U
وابسته به استنتاج
inflexional
U
وابسته به صرف
infusorial
U
وابسته به نمرویان
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
inner directed
U
درون وابسته
marines
U
وابسته به دریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
peruvian
U
وابسته به پرو
maritime
U
وابسته بدریانوردی
naval
U
وابسته به کشتی
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
missions
U
وابسته به ماموریت
mission
U
وابسته به ماموریت
lactic
U
وابسته به شیر
geomantic
U
وابسته به رمالی
chaldaic
U
وابسته بکلده
attache
U
وابسته نظامی
darky
U
وابسته به نژادسیاه
cycloidal
U
وابسته به دایره
cuttural attache
U
وابسته فرهنگی
auditive
U
وابسته به شنوایی
auricular
U
وابسته بشنوایی
cuticular
U
وابسته به پوست
cufic
U
وابسته به کوفه
deathy
U
وابسته بمردن
thermometric
U
وابسته به گرماسنج
dermatic
U
وابسته به زیرپوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com