Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
connubial
U
وابسته به زناشویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
married state
U
زناشویی
wedlock
U
زناشویی
marriages
U
زناشویی
marriage
U
زناشویی
matrimony
U
زناشویی
conjugal rights
U
حقوق زناشویی
married happiness
U
خوشی زناشویی
marriage counseling
U
مشاوره زناشویی
marital instability
U
نااستواری زناشویی
matrimonial rights
U
حقوق زناشویی
marital relations
U
روابط زناشویی
homogamy
U
زناشویی بسته
marital stability
U
استواری زناشویی
marriage counselor
U
مشاور زناشویی
marriage life
U
زندگی زناشویی
marriage therapy
U
درمان زناشویی
extra-marital
U
خارج از زناشویی
marital counseling
U
مشاوره زناشویی
conjugality
U
حالت زناشویی
conjugally
U
ازراه زناشویی
connubiality
U
بستگی زناشویی
consummation of marriage
U
دخول در زناشویی
marital
U
مربوط به زناشویی
broken marriage
U
زناشویی گسیخته
extramarital
U
خارج از زناشویی
married life
U
زندگی زناشویی
to be untiedin marriage
U
پیوند زناشویی کردن
miscegenation
U
زناشویی میان نژادی
jactitation of marriage
U
دعوی دروغ نسبت به زناشویی
cat and dog life
U
زندگی زناشویی که پرازدعوانکبت باشد
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
condonation
U
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
restitution of conjugal rights
U
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjectives
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
adjective
U
وابسته
federating
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
federate
U
وابسته
akin
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
riverrine
U
وابسته به
affiliated
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
comprador
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
related
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
elysian
U
وابسته به
of kin
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
pyretic
U
وابسته به تب
affiliates
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
attributable
U
وابسته به
diphtheric
U
وابسته به
thereof
U
وابسته به ان
pertianing
U
وابسته
contingents
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
tuitionary
U
وابسته به
thereof=of that
U
وابسته به ان
cephalic
U
وابسته به سر
messianic
U
وابسته به
contingent
U
وابسته
dependent
U
وابسته
attached
U
وابسته
relevant
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
cantabrigian
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
attache
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
subordinated
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
germane
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
wedded
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
relative
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
affiliated company
U
شرکت وابسته
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
hydrological
U
وابسته به خواص اب
air attache
U
وابسته هوایی
army attache
U
وابسته نظامی
inner directed
U
درون وابسته
altitudinal
U
وابسته به اوج
hyperbolic
U
وابسته به هذلولی
interferential
U
وابسته به دخالت
infusorial
U
وابسته به نمرویان
indic
U
وابسته به هند
hypochondriacal
U
وابسته به تهیگاه
aortal
U
وابسته بشاهرگ
ichthyic
U
وابسته به ماهی
antichristian
U
وابسته به دجال
anginal
U
وابسته به گلودرد
hygroscopic
U
وابسته به نم نما
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
idiographic
U
وابسته به مجاز
incorporative
U
وابسته به الحاق
icarian
U
وابسته به ایکاروس
indonesian
U
وابسته به اندونزی
inferential
U
وابسته به استنتاج
aortic
U
وابسته بشاهرگ
inflexional
U
وابسته به صرف
iatric
U
وابسته به پزشکی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
iraqi
U
وابسته به عراق
irrigational
U
وابسته به ابیاری
naval
U
وابسته به کشتی
isthmian
U
وابسته به باریکه
isthmic
U
وابسته به باریکه
missions
U
وابسته به ماموریت
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
kufic
U
وابسته به کوفه
mission
U
وابسته به ماموریت
lactic
U
وابسته به شیر
laryngeal
U
وابسته بنای
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
laryngitic
U
وابسته به نای
nasal
U
وابسته به منخرین
nasal
U
وابسته به بینی
ethnologic
U
وابسته به نژادشناسی
iranian
U
وابسته به ایران
maritime
U
وابسته بدریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
aerological
U
وابسته بهواشناسی
internuptial
U
وابسته به عروسی
interoceptive
U
وابسته به احشاء
adipic
U
وابسته به چربی
acoustical
U
وابسته به شنوایی
degenerative
U
وابسته به انحطاط
deathy
U
وابسته بمردن
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
emotive
U
وابسته به احساسات
landed
U
وابسته بزمین
generic
U
وابسته به تیره
paralytics
U
وابسته به فلج
paralytic
U
وابسته به فلج
materialistic
U
وابسته به مادیات
marines
U
وابسته به دریانوردی
interrogatory
U
وابسته به سئوال
hydrologic
U
وابسته به اب شناسی
communistic
U
وابسته بکمونیسم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com