English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stomatal U وابسته به دهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
stomal U دهان دار وابسته به دهان
stomatogastric U وابسته به دهان ومعده
Other Matches
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
slobbers U اب دهان
mouthed U دهان
jibs U دهان
mouth U دهان
jibbing U دهان
jibbed U دهان
OS U دهان
mouthing U دهان
mouths U دهان
jib U دهان
astomatous U بی دهان
slobbered U اب دهان
gob U دهان
spittle U اب دهان
gobs U دهان
slobber U اب دهان
saliva U اب دهان
astomatal U بی دهان
polystomatous U دهان
puss U دهان
chops U دهان
unmuffle U دهان
potato box U دهان
polystome U دهان
slobbering U اب دهان
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
mouth U در دهان گذاشتن
neb U پوزه دهان
insalivate U اب دهان زدن به
gag U دهان باز کن
mouths U در دهان گذاشتن
rictus U چاک دهان
spit U اب دهان خدو
mouthing U در دهان گذاشتن
stomatitis U ورم دهان
stomatic U شبیه دهان
gags U دهان باز کن
gymnostomous U برهنه دهان
stomatology U دهان پزشکی
openmouthed U دهان باز
stomatal U دهان دار
gagging U دهان باز کن
gagged U دهان باز کن
mouthy U دهان دار
mouthed U در دهان گذاشتن
spits U اب دهان خدو
stomatous U دهان دار
slobber U دهان را اب انداختن
slobbers U دهان را اب انداختن
fetid U گند دهان
cyclostomate U دهان گرد
palate U سقف دهان
astomatal U فاقد دهان
cyclostomatous U دهان گرد
peroral U از راه دهان
palates U سقف دهان
halitosis U گند دهان
to shut up U دهان بستن
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
stoma U شکاف دهان
oral U از راه دهان
slobbered U دهان را اب انداختن
mum's the word <idiom> U دهان قرص
slobbering U دهان را اب انداختن
orals U از راه دهان
scold U ادم بد دهان
scolded U ادم بد دهان
mouthwashes U دهان شویه
mouthwash U دهان شویه
microstomous U کوچک دهان
mouth-watering U دهان آب انداز
widemouthed U دهان باز
throats U صدا دهان
reeks U بخار دهان
reeking U بخار دهان
fomalhaut U دهان ماهی
toho U دهان ببر
throat U صدا دهان
scolds U ادم بد دهان
reek U بخار دهان
reeked U بخار دهان
muzzle U دهان بند دهنه
mush [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
gob [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
muzzled U دهان بند دهنه
slobber U اب دهان روان ساختن
muzzles U دهان بند دهنه
cake-hole [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
throw to the wolves <idiom> U به دهان گرگ انداختن
trap U نیرنگ فریب دهان
gagging U دهان بند بستن
mouthpart U زائده نزدیک دهان
squiggle U در دهان قرقره کردن
squiggles U در دهان قرقره کردن
gagged U دهان بند بستن
trap U دهان [اصطلاح روزمره]
gags U دهان بند بستن
slobbered U اب دهان روان ساختن
slobbering U اب دهان روان ساختن
slobbers U اب دهان روان ساختن
maw U دهان [اصطلاح روزمره]
jaws U دهان [اصطلاح روزمره]
screw up U غنچه کردن دهان
chops U دهان [اصطلاح روزمره]
To muzzle the people. U دهان مردم را بستن
gag U دهان بند بستن
toadfish U ماهی دهان گشاددریایی
fullmouthed U دارای دهان کامل
Wellington U چکمه دهان گشاد
swearer U ادم بد دهان وفحاش
dry mouth syndrome U خشکی دهان [پزشکی]
mugs U ساده لوح دهان
mugging U ساده لوح دهان
mugged U ساده لوح دهان
orinasal U از دهان و بینی درامده
halitosis U بدبویی دهان [پزشکی]
to escape one's lips U از دهان کسی در رفتن
blurt U از دهان بیرون انداختن
bad breath U بدبویی دهان [پزشکی]
paralysis of the face U لغو یا کجی دهان
fetor oris U بدبویی دهان [پزشکی]
fondant U شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondants U شیرینی ای که در دهان اب میشود
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
ejaculates U از دهان بیرون پراندن
mug U ساده لوح دهان
socket کام [سقف دهان]
drools U اب از دهان تراوش شدن
ejaculating U از دهان بیرون پراندن
bazoo [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
yap [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
drool U اب از دهان تراوش شدن
spits U اب دهان پرتاب کردن
drooled U اب از دهان تراوش شدن
drooling U اب از دهان تراوش شدن
spit U اب دهان پرتاب کردن
clump block U قرقره دهان گشاد
pie hole [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
muzzling U دهان بند دهنه
hagfish U مارماهی دهان گرد
aboral U نقطه مقابل دهان
dry mouth U خشکی دهان [پزشکی]
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
ejaculated U از دهان بیرون پراندن
ejaculate U از دهان بیرون پراندن
sound off U مزه دهان کسیرافهمیدن
xerostomia U خشکی دهان [پزشکی]
spiracular U شبیه سوراخ دهان
gapes U نگاه خیره با دهان باز
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
gaped U نگاه خیره با دهان باز
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
gape U نگاه خیره با دهان باز
gaping U نگاه خیره با دهان باز
to gape U با خیره دهان باز کردن
aftertaste U اثر و طعم غذا در دهان
aftertastes U اثر و طعم غذا در دهان
stomatitis U ورم مخاط دهان ولثه
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
hand to mouth reaction U واکنش دست به دهان بردن
To sound someone out . To feel someones pulse . U مزه دهان کسی را فهمیدن
living from hand to mouth <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
saliva test U ازمایش بزاق دهان اسب
a hand to mouth existence <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
bit U میله فلزی داخل دهان اسب
canker sore U زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
slobbering U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobber U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
bits U میله فلزی داخل دهان اسب
agape U مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com