English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salicaceous U وابسته به خانواده بید
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
cetaceous U وابسته به خانواده بال
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
fagaceous U وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
napoleon U ناپلئون
cetacean U وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
cannon U [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
families U خانواده
household U خانواده
households U خانواده
menage U خانواده
gens U خانواده
wife U خانواده
ilk U خانواده
clans U خانواده
clan U خانواده
family U خانواده
batrachia U خانواده غوکان
type font U خانواده حروف
computer family U خانواده کامپیوتر
matronymic family U خانواده مادرنامی
matriarchs U رئیسه خانواده
sheikh U رئیس خانواده
circuit family U خانواده مداری
sheikhs U رئیس خانواده
sheiks U رئیس خانواده
turnicidae U خانواده بلدرچین
citrus U خانواده مرکبات
clannishness U خانواده پرستی
matriarch U رئیسه خانواده
clansman U عضو خانواده
turnix U خانواده بلدرچین
member of a family U عضو خانواده
penates U خدایان خانواده
strips U موسس خانواده
crustacean U خانواده خرچنگ
crustaceans U خانواده خرچنگ
patronymic family U خانواده پدرنامی
patriarchs U رئیس خانواده
patriarch U رئیس خانواده
nuclear families U خانواده هستهای
patriarchate U ریاست خانواده
broken homes U خانواده گسیخته
broken home U خانواده گسیخته
royalty U از خانواده سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
familial U مربوط به خانواده
arachnida U خانواده کارتنه
apiaceae U خانواده چتریان
paterfamilias U سالار خانواده
actinide series U خانواده اکتینیدها
accipitres U خانواده لاشخوران
family planning U تنظیم خانواده
motorola 000 family U خانواده موتورولا
mustelidea U خانواده سمور
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
nuclear family U خانواده هستهای
paterfamilias U بزرگ خانواده
zinnia U خانواده گل اهاری
horseflesh U خانواده اسب
family therapy U خانواده درمانی
family law U حقوق خانواده
family expenditure U هزینه خانواده
ecomania U بیزاری از خانواده
family budget U بودجه خانواده
font family U خانواده فونت
crustaceous U خانواده خرچنگ
gas family U خانواده گاز
family doctor U پزشک خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
family structure U ساخت خانواده
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
family doctors U پزشک خانواده
the girls U دخترهای یک خانواده
culicidae U خانواده پشه
culex U خانواده پشه
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
crustacea U خانواده خرچنگ
extended family U خانواده گسترده
subfamily U خانواده فرعی
conjugal family U خانواده زن و شوهری
consanguine family U خانواده هم خون
nation U خانواده طایفه
sheik U رئیس خانواده
to maintain one's family U خانواده خود را
goodman U بزرگ خانواده
nations U خانواده طایفه
home visit U بازدید خانواده
cruciferae U خانواده چلیپاییان
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
acalephe U خانواده گزنه دریایی
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
family size U تعداد افراد خانواده
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
acarina U خانواده کرم جرب
viverrine U خانواده گربه زباد
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
family planning U برنامه ریزی خانواده
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
family man U مرد خانواده - دوست
family men U مرد خانواده - دوست
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
mangrove U خانواده شاه پسند
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
mangroves U خانواده شاه پسند
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
styloipodium U ته خامه گیاهان خانواده هویج
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
pteridophyte U گیاهان اوندی خانواده سرخس
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
pteridophyta U گیاهان اوندی خانواده سرخس
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
sequoia U سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
ferula U خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
rushing U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
one of the most respected families U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rush U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
He did it for the sake of his family . U محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
pocket borough U حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
paulownia U جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
he is a shame to his family U ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
geometrid U خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
There seems to be a jinx on that family. U به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
rhythm method U روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Main Street [American English] U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com