English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nymphic U وابسته به حوری یا پری دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nymphean U وابسته به حوری دریایی حور نشین
Other Matches
thetis U حوری دریایی
oceanid U حوری دریایی
daphne U حوری دریایی
sea nymph U حوری دریایی
water nymph U حوری دریایی
mermaids U حوری دریایی
nix U حوری دریایی
siren U حوری دریایی
sirenic U حوری دریایی
mermaid U حوری دریایی
sirens U حوری دریایی
sirenian U شبیه حوری دریایی
nereid U هریک ازپنجاه حوری دریایی که دختران نروس بوده اند
hermaphroditus U پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
naval attache U وابسته دریایی
naval attache U وابسته نیروی دریایی
naval U وابسته به نیروی دریایی
medusal U وابسته به ستارههای دریایی
maritime U وابسته به بازرگانی دریایی
medusan U وابسته به ستارههای دریایی
macrurous U مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
nymphs U حوری
nymph U حوری
wood nymph U حوری جنگل
houri U حوری بهشتی
hamadryad U حوری جنگلی
oread U حوری کوهستانی
sirenian U حوری وار
dryad U حوری جنگلی
sirens U اژیر حوری مانند
siren U اژیر حوری مانند
sirenic U اژیر حوری مانند
naiad U حوری موجددریاچه رودخانه
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
menad U حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
maenad U حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
houri U حوری the of girl eyed black,white-skinned paradisea uslim
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
saltiest U دریایی
thalaesic U دریایی
naval U دریایی
saltier U دریایی
marine U دریایی
sharks U سگ دریایی
shark U سگ دریایی
pelagian U دریایی
maritime U دریایی
sea pier U سد دریایی
marines U دریایی
dogfish U سگ دریایی
benthic U ته دریایی
seas U دریایی
sea U دریایی
sea born U دریایی
nautical U دریایی
thalassic U دریایی
salty U دریایی
naval campaign U جنگ دریایی
naval war U جنگ دریایی
armada U نیروی دریایی
armadas U نیروی دریایی
admiralty law U قوانین دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
notice to mariner U اعلامیه دریایی
navy time U ساعت دریایی
eagle fisher U عقاب دریایی
naval support U پشتیبانی دریایی
navy time U وقت دریایی
notice to mariner U اعلان دریایی
seaway U مسیر دریایی
seebreeze U نسیم دریایی
marine U تکاور دریایی
way bill U بارنامه دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
notice to mariner U اگهی دریایی
actinia U کیسه تن دریایی
naval campaign U نبرد دریایی
echinus U خارپوست دریایی
erne U دال دریایی
water spot U گردباد دریایی
water nymph U الهه دریایی
naval district U ناحیه دریایی
algoid U مانندعلف دریایی
algerine U دزد دریایی
naval port U بندر دریایی
marines U تکاور دریایی
ship's corporal U دژبان دریایی
alga U خزهء دریایی
cruises U سفر دریایی
blockage U ممانعت دریایی
blockages U ممانعت دریایی
naval base U پایگاه دریایی
cruised U سفر دریایی
naval station U پایگاه دریایی
blockages U محاصره دریایی
acaleph U گزنه دریایی
naval forces U نیروی دریایی
fucus U کتانجک خس دریایی
echinus U بلوط دریایی
kelp U اشنه دریایی
usura maritima U رباخواری دریایی
marines U تفنگدار دریایی
sills U برامدگی دریایی
porpoises U گراز دریایی
naval stores U کالای دریایی
porpoise U گراز دریایی
sill U برامدگی دریایی
naval establishment U تاسیسات دریایی
neptunian U ابی دریایی
blockage U محاصره دریایی
cruise U سفر دریایی
tinfish U اژدر دریایی
waterspouts U گردباد دریایی
waterspout U گردباد دریایی
thalassocracy U سلطه دریایی
ossifrage U عقاب دریایی
shore dinner U غذای دریایی
beacons U فار دریایی
beacons U چراغ دریایی
buccaneer U دزد دریایی
osprey U عقاب دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com