Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bacchanalian
U
وابسته به جشن باده گساری و شادمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bacchantic
U
وابسته به باده گساری
vinosity
U
باده گساری
bacchanalia
U
جشن باده گساری
ithyphallic
U
وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
bibulous
U
باده دوست باده نوش
incessant drinking
U
پیوسته گساری
merry-making
U
شادمانی
lustihood
U
شادمانی
fortunately
<adv.>
U
با شادمانی
joyousness
U
شادمانی
splurge
U
شادمانی
splurged
U
شادمانی
merriness
U
شادمانی
merrymaking
U
شادمانی
splurges
U
شادمانی
happily
<adv.>
U
با شادمانی
joyfully
<adv.>
U
با شادمانی
festivities
U
شادمانی
splurging
U
شادمانی
merry making
U
شادمانی
joyfully
U
به شادمانی
festivity
U
شادمانی
festival
U
سور شادمانی
splore
U
شادمانی کردن
jubilation
U
جشن شادمانی
capering
U
شادمانی برای گل
festivals
U
سور شادمانی
to make oneself
U
شادمانی کردن
revelery
U
شادمانی عیاشی
maffick
U
شادمانی کردن
gaiety
U
شادمانی بشاشت
mask
U
شادمانی خوش گذرانی
exquisite pleasure
U
شادمانی یاخوشوقتی زیاد
masks
U
شادمانی خوش گذرانی
exultation
U
وجدوسرور شادمانی ازفتح و ففر
wine
U
باده
wines
U
باده
the juice of the grape
U
باده
guzzler
U
باده خوار
guzzler
U
باده خور
malt worm
U
باده خور
vinous
U
ماننده باده
maenad
U
زن باده گسار
toper
U
باده گسار
bender
U
باده پرستی
benders
U
باده پرستی
oenologist
U
باده شناس
to drink wine
U
باده نوشیدن
oenology
U
باده شناسی
oenomel
U
باده انگبینی
oenomeeter
U
باده سنج
vinous flavour
U
مزه باده
quaffer
U
باده گسار
rummer
U
جام باده
menad
U
زن باده گسار
libertines
U
باده گساروعیاش
libertine
U
باده گساروعیاش
canned
U
مست باده
chalices
U
جام باده
wino
U
باده پرست
wineshop
U
باده فروشی
chalice
U
جام باده
bacchant
U
باده پرست
bacchvs
U
رب النوع باده
Intoxicated with pride .
U
مست باده غرور
sherry cobbler
U
باده سفیداشپانی بالیمووقندوغیره
muscadine
U
باده انگور مشک
bacchus
U
رب النوع شراب و باده
wine bibber
U
باده نوش میگسار
puncheon
U
بشکه یاخمره باده
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
pledged
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledges
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledges
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledging
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledging
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledge
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledge
U
باده نوشی بسلامتی کسی
toasts
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledged
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
magnums
U
بطری که دو باده در ان جای گیرد
greybeard
U
کوزه سنگی برای باده
barkeep
U
باده فروش صاحب میکده
bacchanal
U
الههء باده وباده پرستی
toasting
U
باده نوشی بسلامتی کسی
toasted
U
باده نوشی بسلامتی کسی
barkeeper
U
باده فروش صاحب میکده
sangaree
U
باده قرمز ادویه زده
stum
U
شیره انگور باده تازه
magnum
U
بطری که دو باده در ان جای گیرد
toast
U
باده نوشی بسلامتی کسی
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
lachryma christi
U
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
wine cooper
U
کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
supernaculum
U
باده خوشگوارکه سزاوار تاته نوشیدن است
pom
U
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
poms
U
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
glories
U
فخر کردن شادمانی کردن
glory
U
فخر کردن شادمانی کردن
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
wine does not a with me
U
شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
akin
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
cephalic
U
وابسته به سر
elfin
U
وابسته به جن
attributable
U
وابسته به
syncop
U
وابسته به غش
pertaining
U
وابسته
comprador
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
contingent
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
dependent
U
وابسته
of kin
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
adjective
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
attache
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
hanger on
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
thereof=of that
U
وابسته به ان
relevant
U
وابسته
federate
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
messianic
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
carpal
U
وابسته به مچ
cantabrigian
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
dependant
U
وابسته
attached
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
subordinate
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
dependants
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
relative
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
germane
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
contingents
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
subordinated
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
sexual organs
U
وابسته به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com