English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoography U جانور شناسی تطبیقی
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
floristry U شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
zoology U جانور شناسی
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
paleozoology U دیرین جانور شناسی
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
dolphin دولفین [جانور شناسی]
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
kutum [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus frisii U ماهی سفید [جانور شناسی]
Caspian White Fish U ماهی سفید [جانور شناسی]
Caspian kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
mammalogy U یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
ctenophoran U وابسته بشانه داران جانور شانه دار
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
minion U شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
minions U شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hydrologic U وابسته به اب شناسی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
toxicologic U وابسته به زهر شناسی
toxicol gical U وابسته به زهر شناسی
volcanologic U وابسته به اتشفشان شناسی
paleontological U وابسته به دیرین شناسی
pathologic U وابسته به اسیب شناسی
orological U وابسته بکوه شناسی
archeological U وابسته به باستان شناسی
ornithological U وابسته به پرنده شناسی
teleologic U وابسته به پایان شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
orographic U وابسته به کوه شناسی
linguistically U وابسته به زبان شناسی
linguistic U وابسته به زبان شناسی
osteologic U وابسته به استخوان شناسی
ornithologic U وابسته به پرنده شناسی
lithologic U وابسته به سنگ شناسی
geological U وابسته به زمین شناسی
sociological U وابسته به جامعه شناسی
archaeological U وابسته به باستان شناسی
ontogenetic U وابسته به رشد شناسی
histological U وابسته به بافت شناسی
numismatic U وابسته به سکه شناسی
petrologic U وابسته به سنگ شناسی
phenomenological U وابسته به پدیده شناسی
craniological U وابسته به جمجمه شناسی
immunologic U وابسته به ایمنی شناسی
ichthyological U وابسته به ماهی شناسی
hypnological U وابسته به خواب شناسی
conchological U وابسته بصدف شناسی
oncologic U وابسته به غده شناسی
ontological U وابسته به هستی شناسی
odontological U وابسته بدندان شناسی
sociologic U وابسته به انسگان شناسی
kinematical U وابسته به جنبش شناسی
herpetological U وابسته بخزنده شناسی
botanical U وابسته به گیاه شناسی
histologic U وابسته به بافت شناسی
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
bionic U وابسته به زیست سازه شناسی
sociologic U وابسته بجامعه شناسی انسگانی
phytopathologic U وابسته به اسیب شناسی گیاهان
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
hymnologic U وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
physiognomonic U تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
astrologic U وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
biologic U وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
physiognomic U وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
philogical U وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
phonological U وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
qualificative U توصیفی
non restrictive U توصیفی
comparatives U تطبیقی
comparative U تطبیقی
harmonistic U تطبیقی
descriptive U توصیفی
qualifiers U کلمه توصیفی
matching error U خطای تطبیقی
qualifying symbols U نمادهای توصیفی
qualifying symbols U علایم توصیفی
ineffability U غیرقابل توصیفی
qualifier U کلمه توصیفی
comparative low U حقوق تطبیقی
descriptive economics U اقتصاد توصیفی
comparative psychology U روانشناسی تطبیقی
descriptive statistics U امار توصیفی
comparative law U حقوق تطبیقی
comparative judgement U قضاوت تطبیقی
positive economics U اقتصاد توصیفی
adjective of quality U صفت توصیفی
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
comparative economics U علم اقتصاد تطبیقی
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
law of comparative judgement U قانون قضاوت تطبیقی
descriptive geometry U هندسه تشریحی و توصیفی
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
ophthalmological U وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
comparative statics U استاتیک مقایسهای استاتیک تطبیقی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
beasts U جانور
it pron U ان جانور
he U جانور نر
johnny U جانور نر
animal U جانور
beast U جانور
ruffianly U جانور خو
animalize U جانور
creatures U جانور
creature U جانور
it U ان جانور
malacostracan U جانور
nightwalker U جانور شب پر
apod U جانور بی پا
animals U جانور
structure of an animal U جانور
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
animalist U نقاش جانور
polypod U جانور بسیارپا
polystomatous U جانور بسیار
polystome U جانور بسیار
edentate U جانور بی دندان
plantigrade U جانور دوپا
zoophilous U علاقمند به جانور
zoophilic U علاقمند به جانور
zoophagous U جانور خوار
pollard U جانور بی شاخ
poikilothermism U خونسردی جانور
animalculum U جانور ریزه
craw U معده جانور
poikilotherm U جانور خونسرد
beastliness U جانور خویی
zootomy U جانور شکافی
zootheism U جانور پرستی
brutalization U جانور خویی
brutal U جانور خوی
brutes U جانور حیوان
brute U جانور حیوان
pudge U جانور چاق
stinkard U جانور بدبو
shell fish U جانور صدف
scrag U جانور نحیف
saxicolous U جانور سنگ زی
saxicoline U جانور سنگ زی
saprozoon U جانور پوده زی
zoologist U جانور شناس
fauna U جانور نامه
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com