Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amoebic
U
وابسته به جانور تک سلولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amoebas
U
جانور تک سلولی
amoebae
U
جانور تک سلولی
amoeba
U
جانور تک سلولی
amebas
U
جانور تک سلولی
amebae
U
جانور تک سلولی
amphibiotic
U
وابسته به جانور دوزیستی
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
zoographical
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographic
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
ctenophoran
U
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
minions
U
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
minion
U
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
unicellular
U
یک سلولی
unicellularity
U
یک سلولی
cellulous
U
سلولی
meiosis
U
تقسیم سلولی
cell animation
U
تحرک سلولی
cell receptor
U
گیرنده سلولی
extracellular
U
خارج سلولی
multicellular
U
چند سلولی
cellular
U
بافت سلولی
intercellular
U
داخل سلولی
acellular
U
غیر سلولی
sclerenchyma
U
بافت سخت سلولی
karyokinesis
U
مرحله تقسیم سلولی
exoenzyme
U
انزیم خارج سلولی
diploblastic
U
دارای دو غشاء سلولی
macronucleus
U
هسته سلولی بزرگتر
cellular structure
U
ساختارسلولی سازه سلولی
lysate
U
حاصل تجزیه سلولی
amitosis
U
یک نوع تقسیم سلولی
endoenzyme
U
انزیم داخل سلولی
triploblastic
U
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
receptacles
U
حفره درون سلولی گیاه
protoplasm
U
ماده اصلی جسم سلولی
agamete
U
تکثیر سلولی غیر جنسی
receptacle
U
حفره درون سلولی گیاه
stratum
U
رتبه طبقه نسج سلولی
karyolymph
U
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
lumen
U
حفره سلولی درون جدار گیاه
prophase
U
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
schizogony
U
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse
U
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
telophase
U
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
mastigophoran
U
اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
gametocyte
U
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
macromere
U
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
prolotherapy
U
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
islets of langerhans
U
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
lymphoblast
U
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
fissiparous
U
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
gemmulation
U
جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
beast
U
جانور
malacostracan
U
جانور
he
U
جانور نر
creature
U
جانور
animals
U
جانور
structure of an animal
U
جانور
apod
U
جانور بی پا
animal
U
جانور
beasts
U
جانور
animalize
U
جانور
it pron
U
ان جانور
johnny
U
جانور نر
ruffianly
U
جانور خو
nightwalker
U
جانور شب پر
it
U
ان جانور
creatures
U
جانور
perissodactyl
U
جانور فرد سم
pelagian
U
جانور دریایی
brute
U
جانور حیوان
stray
U
جانور بی صاحب
stinkard
U
جانور بدبو
game
U
جانور شکاری
in heat
[American E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
zoophilous
U
علاقمند به جانور
zoophilic
U
علاقمند به جانور
on heat
[British E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
zootheism
U
جانور پرستی
tardigrade
U
جانور کندرو
brutes
U
جانور حیوان
brutalization
U
جانور خویی
plantigrade
U
جانور دوپا
scavengers
U
جانور لاشخور
poikilotherm
U
جانور خونسرد
scavenger
U
جانور لاشخور
poikilothermism
U
خونسردی جانور
zoophagous
U
جانور خوار
pollard
U
جانور بی شاخ
polystomatous
U
جانور بسیار
polystome
U
جانور بسیار
polypod
U
جانور بسیارپا
rodent
U
جانور جونده
rodents
U
جانور جونده
brutal
U
جانور خوی
ungulate
U
جانور سم دار
shell fish
U
جانور صدف
zoologist
U
جانور شناس
craw
U
معده جانور
mammiferous
U
جانور پستاندار
nekton
U
جانور شناور
fauna
U
جانور نامه
saprozoon
U
جانور پوده زی
monocule
U
جانور یک چشم
hybrid
U
جانور دورگه
milker
U
جانور شیرده
strayed
U
جانور ولگرد
scrag
U
جانور نحیف
mammifer
U
جانور پستاندار
brutality
U
جانور خویی
brutalities
U
جانور خویی
pudge
U
جانور چاق
beastliness
U
جانور خویی
animalculum
U
جانور ریزه
zootomy
U
جانور شکافی
saxicoline
U
جانور سنگ زی
proud
<adj.>
U
جانور حشری
animalist
U
نقاش جانور
edentate
U
جانور بی دندان
saxicolous
U
جانور سنگ زی
strays
U
جانور بی صاحب
straying
U
جانور بی صاحب
zoology
U
جانور شناسی
tropicopolitan
U
گیاه یا جانور گرمسیری
aquatic
U
جانور یا گیاه ابزی
migrants
U
سیار جانور مهاجر
sacs
U
عضوکیسه مانند جانور
migrant
U
سیار جانور مهاجر
sac
U
عضوکیسه مانند جانور
pleophagous
U
چند جانور خوار
hilding
U
جانور یا اسب بی ارزش
holozoic
U
جانور خوراک گیر
slug
U
چارپاره جانور کندرو
molluscs
U
جانور نرم تن حلزون
orc
U
جانور بزرگ دریایی
orca
U
جانور بزرگ دریایی
paleozoology
U
دیرین جانور شناسی
mollusc
U
جانور نرم تن حلزون
shedder
U
جانور پوست انداز
nervure
U
رگه بندی جانور
phyllopod
U
جانور برگ پای
nematocyst
U
نیش جانور مرجانی
phytozoon
U
جانور گیاه نما
tentacle
U
موی حساس جانور
slugs
U
چارپاره جانور کندرو
mollusk
U
جانور نرم تن حلزون
tentacles
U
موی حساس جانور
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
malacoderm
U
جانور نرم پوست
slugged
U
چارپاره جانور کندرو
zoomorphic
U
شبیه جانور جانورسان
in rut
<adj.>
U
حشری
[جانور شناسی]
zoography
U
جانور شناسی تطبیقی
animalculum
U
جانور ذره بینی
white face
U
جانور پیشانی سفید
quadruped
U
چهارپا
[جانور شناسی]
animalcule
U
جانور ذره بینی
ratcatcher
U
موش گیر
[جانور]
endotherm
U
جانور خون گرم
rat catcher
U
موش گیر
[جانور]
zoophyte
U
جانور گیاه سان
female
U
زنانه جانور ماده
heats
U
طلب شدن جانور
heat
U
طلب شدن جانور
arthropod
U
جانور مفصل دار
dentition
U
وضع تعداددندانهای جانور
beast of ravin
U
جانور درنده یاشکاری
lair
U
محل استراحت جانور
lairs
U
محل استراحت جانور
rutting
<adj.>
U
حشری
[جانور مرد]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com