English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amoebas U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
amebas U جانور تک سلولی
amebae U جانور تک سلولی
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
ctenophoran U وابسته بشانه داران جانور شانه دار
minions U شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
minion U شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
unicellular U یک سلولی
unicellularity U یک سلولی
cellulous U سلولی
meiosis U تقسیم سلولی
cell animation U تحرک سلولی
cell receptor U گیرنده سلولی
extracellular U خارج سلولی
multicellular U چند سلولی
cellular U بافت سلولی
intercellular U داخل سلولی
acellular U غیر سلولی
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
diploblastic U دارای دو غشاء سلولی
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
cellular structure U ساختارسلولی سازه سلولی
lysate U حاصل تجزیه سلولی
amitosis U یک نوع تقسیم سلولی
endoenzyme U انزیم داخل سلولی
triploblastic U دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
agamete U تکثیر سلولی غیر جنسی
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
stratum U رتبه طبقه نسج سلولی
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
schizogony U تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse U بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
macromere U سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
islets of langerhans U دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
lymphoblast U سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
gemmulation U جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
beast U جانور
malacostracan U جانور
he U جانور نر
creature U جانور
animals U جانور
structure of an animal U جانور
apod U جانور بی پا
animal U جانور
beasts U جانور
animalize U جانور
it pron U ان جانور
johnny U جانور نر
ruffianly U جانور خو
nightwalker U جانور شب پر
it U ان جانور
creatures U جانور
perissodactyl U جانور فرد سم
pelagian U جانور دریایی
brute U جانور حیوان
stray U جانور بی صاحب
stinkard U جانور بدبو
game U جانور شکاری
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
zoophilous U علاقمند به جانور
zoophilic U علاقمند به جانور
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
zootheism U جانور پرستی
tardigrade U جانور کندرو
brutes U جانور حیوان
brutalization U جانور خویی
plantigrade U جانور دوپا
scavengers U جانور لاشخور
poikilotherm U جانور خونسرد
scavenger U جانور لاشخور
poikilothermism U خونسردی جانور
zoophagous U جانور خوار
pollard U جانور بی شاخ
polystomatous U جانور بسیار
polystome U جانور بسیار
polypod U جانور بسیارپا
rodent U جانور جونده
rodents U جانور جونده
brutal U جانور خوی
ungulate U جانور سم دار
shell fish U جانور صدف
zoologist U جانور شناس
craw U معده جانور
mammiferous U جانور پستاندار
nekton U جانور شناور
fauna U جانور نامه
saprozoon U جانور پوده زی
monocule U جانور یک چشم
hybrid U جانور دورگه
milker U جانور شیرده
strayed U جانور ولگرد
scrag U جانور نحیف
mammifer U جانور پستاندار
brutality U جانور خویی
brutalities U جانور خویی
pudge U جانور چاق
beastliness U جانور خویی
animalculum U جانور ریزه
zootomy U جانور شکافی
saxicoline U جانور سنگ زی
proud <adj.> U جانور حشری
animalist U نقاش جانور
edentate U جانور بی دندان
saxicolous U جانور سنگ زی
strays U جانور بی صاحب
straying U جانور بی صاحب
zoology U جانور شناسی
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
migrants U سیار جانور مهاجر
sacs U عضوکیسه مانند جانور
migrant U سیار جانور مهاجر
sac U عضوکیسه مانند جانور
pleophagous U چند جانور خوار
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
holozoic U جانور خوراک گیر
slug U چارپاره جانور کندرو
molluscs U جانور نرم تن حلزون
orc U جانور بزرگ دریایی
orca U جانور بزرگ دریایی
paleozoology U دیرین جانور شناسی
mollusc U جانور نرم تن حلزون
shedder U جانور پوست انداز
nervure U رگه بندی جانور
phyllopod U جانور برگ پای
nematocyst U نیش جانور مرجانی
phytozoon U جانور گیاه نما
tentacle U موی حساس جانور
slugs U چارپاره جانور کندرو
mollusk U جانور نرم تن حلزون
tentacles U موی حساس جانور
dolphin دولفین [جانور شناسی]
malacoderm U جانور نرم پوست
slugged U چارپاره جانور کندرو
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
zoography U جانور شناسی تطبیقی
animalculum U جانور ذره بینی
white face U جانور پیشانی سفید
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
animalcule U جانور ذره بینی
ratcatcher U موش گیر [جانور]
endotherm U جانور خون گرم
rat catcher U موش گیر [جانور]
zoophyte U جانور گیاه سان
female U زنانه جانور ماده
heats U طلب شدن جانور
heat U طلب شدن جانور
arthropod U جانور مفصل دار
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
lair U محل استراحت جانور
lairs U محل استراحت جانور
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com