English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
faunistic U وابسته به جانوران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
incestuous U وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
animalcular U وابسته به جانوران ذره بینی
Other Matches
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
faunology U جانوران
herbivora U جانوران علفخوار
lights U ریه جانوران
invertebrata U جانوران بی مهره
animalist U پیکرنمای جانوران
animality U زندگی جانوران
menagerie U نمایشگاه جانوران
animals kingdom U جهان جانوران
menageries U نمایشگاه جانوران
arachnida U جانوران عنکبوتی
kit U بچه جانوران
kits U بچه جانوران
vermin U جانوران موذی
acephali U جانوران بیسر
halobiont U جانوران اب شور
animal kingdom U جهان جانوران
bimana U جانوران دودست
zooplankton U جانوران شناور
faunae U مربوط به جانوران
faunis U الهه جانوران
implacentalia U جانوران بی جفت
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
zootaxy U طبقه بندی جانوران
claws U سرپنجه جانوران ناخن
underbody U پایین تنه جانوران
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
pincer U عضو گازانبری جانوران
neontology U بررسی جانوران مانده
oestrum U شهوت ومستی جانوران
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
biosystematic U رده بندی جانوران
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
clawed U سرپنجه جانوران ناخن
clawing U سرپنجه جانوران ناخن
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
claw U سرپنجه جانوران ناخن
zooid U جانورسان شبیه جانوران
arthropoda U جانوران مفصل دار
articulata U جانوران حلقه دار
king of beasts U پادشان جانوران :شیر
instinct U هوش طبیعی جانوران
instincts U هوش طبیعی جانوران
to water [horses, cattle, etc.] U آب دادن [به جانوران بومی]
animal husband U پرورش جانوران اهلی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
To kI'll animals for food . U جانوران را برای غذا کشتن
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
weasel U جانوران پستاندار شبیه راسو
limnologist U زیست شناس جانوران اب شیرین
weasels U جانوران پستاندار شبیه راسو
seafood U غذاهای مرکب از جانوران دریایی
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
zoometry U اندازه گیری اندامهای جانوران
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
microorganism U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
somite U حلقه یابند بدن جانوران
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
achordata U جانوران فاقد ستون فقرات
epizootic U منتشر شونده درمیان جانوران
microorganisms U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
zootechny U روش تربیت و رام کردن جانوران
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
zootechnics U روش تربیت ورام کردن جانوران
zoography U علم توصیف جانوران وخوی انان
verminate U تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
zootechnics U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
polyzoic U مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
foraminifer U جنسی از جانوران ریز ریشه پای
zootechny U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
humane killer U تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
outbreed U جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
chine U مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
herd book U نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
Aborigines U سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
lethal chamber U اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
pinfold U جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
drag net U توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
Brits U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
omnivora U جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
hard roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
hard roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
Brit U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
heteromorphic U جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
inbreeding U تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zoophyte U انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
labyrinthodon U سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
totem pole U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem poles U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
notochord U نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
hemoglobin U ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
riverrine U وابسته به
germane U وابسته
belonging U وابسته ها
syncop U وابسته به غش
of kin U وابسته
pyretic U وابسته به تب
attributable U وابسته به
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
appurtenant U وابسته
elysian U وابسته به
attache U وابسته
federates U وابسته
akin U وابسته
attached U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
commissarial U وابسته به
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
federate U وابسته
affiliated U وابسته
federated U وابسته
affiliate U وابسته
comprador U وابسته
federating U وابسته
pertinent U وابسته
thereof U وابسته به ان
tuitionary U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
pertianing U وابسته
elfin U وابسته به جن
sexual organs U وابسته به
dependent U وابسته
pertaining U وابسته
diphtheric U وابسته به
related U وابسته
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
thereof=of that U وابسته به ان
cephalic U وابسته به سر
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
congenerous U وابسته
dependant U وابسته
hanger on U وابسته
febile U وابسته به تب
attendants U وابسته
attendant U وابسته
contingents U وابسته
contingent U وابسته
levitical U وابسته به
israelitish U وابسته به
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com