Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pathognomic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diagnostic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی
diagnoses
U
تشخیص ناخوشی
diagnosis
U
تشخیص ناخوشی
emotive
U
وابسته به احساسات
psychopathic
U
وابسته به ناخوشی دماغی
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
otological
U
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
pathognomonic
U
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
an intercurrent disease
U
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
preclinical
U
وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
unhealthiness
U
ناخوشی
morbidness
U
ناخوشی
morbidity
U
ناخوشی
sicknesses
U
ناخوشی
malady
U
ناخوشی
sickness
U
ناخوشی
had health
U
ناخوشی
illnesses
U
ناخوشی
ill health
U
ناخوشی
diseases
U
ناخوشی
trichosis
U
ناخوشی مو
indisposedness
U
ناخوشی
disease
U
ناخوشی
illness
U
ناخوشی
invalidism
U
ناخوشی
pathogenetic
U
ناخوشی زا
maladies
U
ناخوشی
heartbeat
U
احساسات
emotion
U
احساسات
emotions
U
احساسات
heartbeats
U
احساسات
soulful
U
پر از احساسات
sentiments
U
احساسات
to be infected with disease
U
ناخوشی راواگیرکردن
hepatic disease
U
ناخوشی جگر
pathognomomical
U
نماینده ناخوشی
biliousness
U
ناخوشی زردابی
mal de mer
U
ناخوشی دریا
pathognomic
U
نماینده ناخوشی
pathogeny
U
پیدایش ناخوشی
maldemer
U
ناخوشی دریا
out break of a disease
U
شیوع ناخوشی
dermatopathy
U
ناخوشی پوست
morbid
U
ویژه ناخوشی
morbific
U
ناخوشی اور
morbid anatomy
U
از لحاظ ناخوشی
spell
U
حمله ناخوشی
enteropathy
U
ناخوشی رودهای
liver trouble
U
ناخوشی جگر
livers
U
ناخوشی جگر
diseases of this nature
U
اینگونه ناخوشی ها
myopathy
U
ناخوشی ماهیچه
liver
U
ناخوشی جگر
spelled
U
حمله ناخوشی
altitude sickness
U
ناخوشی ارتفاع
morbific
U
تولیدکننده ناخوشی
microzym
U
میکرب ناخوشی
laryngopathy
U
ناخوشی خرخره
bulimy
U
ناخوشی گرسنگی
spells
U
حمله ناخوشی
estival
U
ناخوشی تابستانی
impaludism
U
ناخوشی مردابی
folkway
U
احساسات عمومی
sentimentalize
U
با احساسات امیختن
emotionless
U
عاری از احساسات
impressive
U
برانگیزنده احساسات
to gall a person's kibes
U
احساسات کسی را
brace
U
تحریک احساسات
braced
U
تحریک احساسات
enthusing
U
احساسات رابرانگیختن
enthuses
U
احساسات رابرانگیختن
enthuse
U
احساسات رابرانگیختن
affect
U
احساسات برخورد
affects
U
احساسات برخورد
affecting
U
محرک احساسات
enthused
U
احساسات رابرانگیختن
d. of feeling
U
نازکی احساسات
schwarmerei
U
احساسات افراطی
heartstrings
U
احساسات عمیق
acold
U
بدون احساسات
nationallism
U
احساسات ملی
rhapsodically
U
از روی احساسات
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
schwarmerei
U
احساسات شدید
qualm
U
ناخوشی همه جاگیر
contagions
U
سرایت ناخوشی واگیر
mycotic
U
دچار ناخوشی قارچی
he is liable to become sick
U
اماده ناخوشی است
cirrhosis
U
ناخوشی الکی جگر
pandemics
U
ناخوشی همه گیر
pandemic
U
ناخوشی همه گیر
contagion
U
سرایت ناخوشی واگیر
pestilence
U
ناخوشی همه جاگیر
arthropathy
U
ناخوشی بند یا مفصل
unhealthy
U
ناخوش ناخوشی اور
illness faded her beauty
U
ناخوشی زیبایی اوراکاست
bunt
U
ناخوشی قارچی گندم
metastasis
U
جابجا شدن ناخوشی
epidmic disease
U
ناخوشی همه جا گیر
epizootic
U
ناخوشی همه گیرحیوانی
immune from disease
U
مصون از گرفتن ناخوشی
qualms
U
ناخوشی همه جاگیر
morbidly
U
بطور ناخوشی یا فاسد
pathogenesis
U
مبحث پیدایش ناخوشی
paragrahia
U
ناخوشی غلط نویسی
psychiater
U
پزشک ناخوشی دماغی
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
foot rot
U
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
attacks
U
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
U
اصابت یا نزول ناخوشی
pellagrous
U
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
attack
U
اصابت یا نزول ناخوشی
to swing the lead
U
خود را به ناخوشی زدن
laryngopathy
U
ناخوشی خشک نای
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
internationalism
U
احساسات بین المللی
neighbourly feelings
U
احساسات همسایگی همدردی
religious sentiments
U
احساسات وعقاید مذهبی
pathetic
U
دارای احساسات شدید
sexy
U
دارای احساسات شهوانی
sentimentally
U
از روی احساسات یاعاطفه
fanatical
U
دارای احساسات شدید
seentimentally
U
از روی احساسات یا عاطفه
shake up
U
احساسات راتحریک کردن
sexiest
U
دارای احساسات شهوانی
sexier
U
دارای احساسات شهوانی
self composed
U
مستولی بر احساسات خود
shake-up
U
احساسات راتحریک کردن
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
white hot
U
دارای احساسات برانگیخته
white-hot
U
دارای احساسات برانگیخته
sweep off one's feet
<idiom>
U
بر احساسات فائق آمدن
fanatics
U
دارای احساسات شدید
sentimentalization
U
ایجاد احساسات وعواطف
fanatic
U
دارای احساسات شدید
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
sensate
U
با احساسات درک کردن
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
unfeeling
U
بیحس فاقد احساسات
mush
U
احساسات بیش ازحد
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
shake-ups
U
احساسات راتحریک کردن
heart goes out to someone
<idiom>
U
ابراز احساسات کردن
soft spot for someone/something
<idiom>
U
احساسات تندوتیز داشتن
idiopathy
U
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
mycetoma
U
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
wear one's heart on one's sleeve
<idiom>
U
نشان دادن تمام احساسات
get a grip of oneself
<idiom>
U
کنترل کردن احساسات شخصی
your words offended her
U
سخنان شما به احساسات اوبرخورد
close to home
<idiom>
U
به احساسات شخصی نزدیک شدن
high mind
U
با مناعت دارای احساسات بلند
sectarianize
U
با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
To play (trifle) with someones feeling.
U
با احساسات کسی بازی کردن
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
to i. the germs of a disease
U
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
To pretend sickness(ignorance).
U
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
hydrargyia or rism
U
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
pornography
U
نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
wounded feelings
U
رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
philanthropic feelings
U
احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
soul searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
soul-searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
tough minded
U
دارای فکر خشن وبدون احساسات
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
orthopaedy
U
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea
U
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia
U
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
soap opera
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
debunking
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunked
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunks
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunk
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
soap operas
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com