English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
catoptric U وابسته به ایینه ونور منعکس شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hand glass U ایینه
cardioscope U ایینه دل
mirrors U ایینه
mirrored U ایینه
mirror U ایینه
looking glass U ایینه
eisotrophobia U ایینه هراسی
enoptromancy U فال ایینه
pier glass U ایینه قدی
catoptrics U علم ایینه ها
heliograph U ایینه افتابی
peeper U ایینه عینک
spectrophobia U ایینه هراسی
sconce mirror U ایینه دیواری
reflector lens U ایینه کوژ
mirror tracing U ترسیم از ایینه
mirror drawing U نقاشی از ایینه
helio U ایینه مخابره پیام
magic mirror U ایینه دور نما
helio U ایینه ویژه مخابرات
reflector lens U ایینه پیچ نما
glass U ایینه شیشه دوربین
pier table U میز زیر ایینه قدی
ramp sight U ایینه مورس شکاف درجه پایه دار متحرک
baffles U منعکس
baffle U منعکس
baffling U منعکس
reflected U منعکس
baffled U منعکس
reactive U منعکس شونده
images U منعکس کردن
resound U منعکس کردن
reflectors U منعکس کننده
reflector U منعکس کننده
resounds U منعکس کردن
reflect U منعکس شدن
reflecting U منعکس شدن
resounded U منعکس کردن
reflects U منعکس شدن
ring with U منعکس کردن
image U منعکس کردن
baffled U صفحه منعکس کننده
baffles U صفحه منعکس کننده
baffling U صفحه منعکس کننده
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
abat voix U منعکس کننده صدا
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
reflectively U بطور منعکس شونده
barrel reflector U منعکس کننده لوله
re echo U دوباره منعکس شدن
indirect lighting U نور منعکس شده
baffle U صفحه منعکس کننده
reecho U دوبار منعکس شدن
reflected binary code U رمز دودویی منعکس شده
relucent U منعکس کننده نور متشعشع
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
periscope U منعکس کننده نور دریچه دید
periscopes U منعکس کننده نور دریچه دید
deep scattering layer U لایههای منعکس کننده عمق دریا
mirrored U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
thermocline U لایه منعکس کننده صوت در اب دریا
barrel reflector U منعکس کننده وضع داخل لوله
mirror U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
amalgam U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
rebounded U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebound U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
abat-voix U [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
background U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
delineascope U پرژکتور منعکس کننده عکس در روی یک پرده پرژکتوراگراندیسمان عکس
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
mach stem U جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
self reflexive U منعکس کننده تصویر خود خود پژواکی
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
side reflector U منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
reflectors U جسم منعکس کننده جسم صیقلی
reflector U جسم منعکس کننده جسم صیقلی
hologram U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
reflecting U تامل کردن منعکس کردن
reflects U تامل کردن منعکس کردن
reflect U تامل کردن منعکس کردن
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliating U وابسته
cantabrigian U وابسته به
wedded U وابسته
hanger on U وابسته
interdependent U وابسته
congenerous U وابسته
israelitish U وابسته به
riverrine U وابسته به
subordinated U وابسته
cephalic U وابسته به سر
related U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
comprador U وابسته
affiliates U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
tuitionary U وابسته به
pertinent U وابسته
commissarial U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
adjective U وابسته
appurtenant U وابسته
adjectives U وابسته
aquatic U وابسته به اب
attached U وابسته
attendant U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
attendants U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
of kin U وابسته
akin U وابسته
carpal U وابسته به مچ
dependent U وابسته
federate U وابسته
germane U وابسته
febile U وابسته به تب
federates U وابسته
federating U وابسته
messianic U وابسته به
contingents U وابسته
elfin U وابسته به جن
levitical U وابسته به
sexual organs U وابسته به
subordinating U وابسته
syncop U وابسته به غش
relative U وابسته
subordinate U وابسته
federated U وابسته
subordinates U وابسته
relevant U وابسته
pertianing U وابسته
contingent U وابسته
correspondents U وابسته
correspondent U وابسته
belonging U وابسته ها
dependant U وابسته
dependants U وابسته
pertaining U وابسته
attache U وابسته
diphtheric U وابسته به
attributable U وابسته به
thereof U وابسته به ان
monitorial U وابسته به
elysian U وابسته به
aortal U وابسته بشاهرگ
antichristian U وابسته به دجال
auricular U وابسته بشنوایی
pygmean U وابسته به پیگمی ها
seminal U وابسته به منی
aortic U وابسته بشاهرگ
porcine U وابسته بخوک
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
auditive U وابسته به شنوایی
astronautical U وابسته به فضانوردان
army attache U وابسته زمینی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com