Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prelatic
U
وابسته به اسقف بزرگ متران وار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prelatess
U
زن اسقف یا متران
archbshop
U
اسقف بزرگ
archiepiscopal
U
متعلق به اسقف بزرگ
hierarch
U
سرکشیش اسقف بزرگ
patriarchate
U
مقام بطریق یا اسقف بزرگ
diocesan
U
وابسته به قلمرو اسقف
archdiocesan
U
وابسته بقلمرو اسقف اعظم
pontifical
U
وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
metropolitan bishop
U
متران
incardinate
U
متران ساختن
protonotary apostoloc
U
یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
bishop
U
اسقف
metropolitan bishop
U
سر اسقف
bishops
U
اسقف
prelature
U
اسقف نشین
primate of england
U
سر اسقف YORK
diocese
U
اسقف نشین
diocese
U
قلمرو اسقف
dioceses
U
قلمرو اسقف
dioceses
U
اسقف نشین
miter
U
تاج اسقف
archdeacons
U
معاون اسقف
prince bishop
U
شاهزاده اسقف
mitres
U
تاج اسقف
mitre
U
تاج اسقف
miters
U
تاج اسقف
provisor
U
اسقف نافرخرج
archdeacon
U
معاون اسقف
archbishop
U
اسقف اعظم
archbishops
U
اسقف اعظم
miyred
U
مانند کلاه اسقف
archbishopric
U
مقام یا قلمرو اسقف
mitriform
U
مانند کلاه اسقف
vestment
U
لباس رسمی اسقف
prelature
U
قلمرو اسقف اعظم
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
archdiocese
U
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
exarch
U
نایب السطنه اسقف اعظم
prelate
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
gremial
U
پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
surrogates
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
immane
U
بزرگ
massively
U
بزرگ
headman
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
vasty
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
grossest
U
بزرگ
eminent
U
بزرگ
headmen
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
massive
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
bulkier
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
small
U
بزرگ نه
smaller
U
بزرگ نه
smallest
U
بزرگ نه
grave
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
gates
U
در بزرگ
gate
U
در بزرگ
large sized
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
vast
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
egregious
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
adults
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
adult
U
بزرگ
decuman
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
dignified
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
mightier
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
high
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
highs
U
بزرگ
major
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
majoring
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
megapod
U
بزرگ پا
big
U
بزرگ
majestic
U
بزرگ
macro
U
بزرگ
majuscule
U
بزرگ
jumbos
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
greatest
U
بزرگ
great-
U
بزرگ
great
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
king size
U
بزرگ
large
U
بزرگ
walloping
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
propylon
U
در بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
doyennes
U
زن بزرگ
tubas
U
شیپور بزرگ
distend
U
بزرگ کردن
colossal
U
بسیار بزرگ
maximising
U
بزرگ کردن
grandpa
U
پدر بزرگ
maximize
U
بزرگ کردن
grandpas
U
پدر بزرگ
tuba
U
شیپور بزرگ
maximized
U
بزرگ کردن
distending
U
بزرگ کردن
maximizes
U
بزرگ کردن
upper case
U
حروف بزرگ
maximizing
U
بزرگ کردن
manors
U
خانه بزرگ
manor
U
خانه بزرگ
chumps
U
تکه بزرگ
edifice
U
ساختمان بزرگ
chump
U
تکه بزرگ
swelled
U
بزرگ شدن
edifices
U
ساختمان بزرگ
swells
U
بزرگ شدن
whopping
U
خیلی بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com