English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
octogenarian U وابسته به ادم 08 ساله
octogenarians U وابسته به ادم 08 ساله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
millenial U وابسته به دوره هزار ساله
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
Other Matches
brownies U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
quinquennial U پنج ساله دوره پنج ساله
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
sexennial U شش ساله
annuals U یک ساله
triennal U سه ساله
triennial U سه ساله
decennry U ده ساله
year-long U یک ساله
annual U یک ساله
ten years old U ده ساله
decade U 01 ساله
vicennial U 02 ساله
decades U 01 ساله
quinquagenarian U پنجاه ساله
chiliad U هزار ساله
bicentenaries U دویست ساله
half yearly U نیم ساله
bicentenary U دویست ساله
centenarian U جشن صد ساله
centenarians U جشن صد ساله
seventy U هفتاد ساله
sepennial U هفت ساله
seventies U هفتاد ساله
septuagenarian U هفتاد ساله
he is 0 years old U او ده ساله است
year-round <idiom> U همه ساله
sexennium U دوره شش ساله
quinquagenary U پنجاه ساله
triennium U دوره سه ساله
semiyearly U نیم ساله
septennial U هفت ساله
octogenarians U هشتاد ساله
sorrel U گوزن نر سه ساله
octogenarian U هشتاد ساله
octennial U هشت ساله
quadrangena rian U چهل ساله
annually U همه ساله
perennial U همه ساله
yearling U گیاه یک ساله
year by year U همه ساله
perennials U همه ساله
bimillenary U دو هزار ساله
tercentennial U سیصد ساله
nonagenarian U نود ساله
f.year old U پنج ساله
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
colt U اسب 3 یا 4 ساله
colts U اسب 3 یا 4 ساله
annuallyy U هر ساله سالیانه
quinquagenarian U شخص پنجاه ساله
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
tercentenary U سه قرن سیصد ساله
millenium U دوره هزار ساله
decades U دوره ده ساله دهدهی
pricket sister U گوزن ماده دو ساله
annuallyy U همه ساله هر سال
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
nursey race U مسابقه اسبهای 2 ساله
millennial U جشن هزار ساله
tercentenaries U سه قرن سیصد ساله
bicentenary U جشن دویست ساله
bicentenaries U جشن دویست ساله
fillies U مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
bicentennials U جشن دویست ساله
filly U مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
bicentennial U جشن دویست ساله
nonagenarian U ادم نود ساله
lustrum U دوره پنج ساله
quadrangena rian U ادم چهل ساله
decade U دوره ده ساله دهدهی
quinquenniad U دوره پنج ساله
septennate U دوره هفت ساله
septennium U دوره هفت ساله
quinquagenary U شخص پنجاه ساله
strike it rich <idiom> U یک شبه ره صد ساله رفتن
indiction U دوره پانزده ساله
teens U نوجوان ده تا91 ساله
maturity U مسابقه اسبهای 4 ساله
quinquennium U دوره پنج ساله
men affifty and above U مردان پنجاه ساله به بالا
She must be at least 40. U او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
sexagesimal U شصتم دوره شصت ساله
a man in his forties U مرد چهل و خورده ساله
indiction U مالیات پانزده ساله املاک
mother goose stakes U مسابقه کره مادیانهای سه ساله
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
derby U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derbies U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarian U معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
one thousand guineas U مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
pythiad U دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
two thousands guineas U مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Grand Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grands Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
Khotan rug U فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
cantabrigian U وابسته به
elfin U وابسته به جن
related U وابسته
aquatic U وابسته به اب
diphtheric U وابسته به
elysian U وابسته به
affiliating U وابسته
attendant U وابسته
attendants U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
pertinent U وابسته
affiliates U وابسته
carpal U وابسته به مچ
pertianing U وابسته
akin U وابسته
pertaining U وابسته
appurtenant U وابسته
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
federates U وابسته
federating U وابسته
adjective U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
of kin U وابسته
thereof U وابسته به ان
thereof=of that U وابسته به ان
syncop U وابسته به غش
cephalic U وابسته به سر
federate U وابسته
interdependent U وابسته
tuitionary U وابسته به
adjectives U وابسته
attache U وابسته
riverrine U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
belonging U وابسته ها
dependent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
sexual organs U وابسته به
contingents U وابسته
attached U وابسته
relative U وابسته
relevant U وابسته
israelitish U وابسته به
germane U وابسته
hanger on U وابسته
levitical U وابسته به
messianic U وابسته به
wedded U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
contingent U وابسته
dependant U وابسته
federated U وابسته
attributable U وابسته به
monitorial U وابسته به
dependants U وابسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com