English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monitory U وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
consciousness U اگاهی
intelligence U اگاهی
informational U اگاهی
information U اگاهی
awareness U اگاهی
knowledge U اگاهی
notice U اگاهی
noticed U اگاهی
i.e. U اگاهی
mindfulness U اگاهی
noticing U اگاهی
notices U اگاهی
monition U اگاهی
idea U اگاهی
ideas U اگاهی
consciousness U حس اگاهی
intimations U اگاهی
conizance U اگاهی
advertisements U اگاهی
conscience [archaic for: consciousness] U حس اگاهی
conscious mind U حس اگاهی
intimation U اگاهی
acquaintances U اگاهی
cogency U اگاهی
perceptions U اگاهی
inkling U اگاهی
appreciation [awareness] U حس اگاهی
awareness U حس اگاهی
perception U اگاهی
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
monition U اخطار
signal U اخطار
notices U اخطار
notification U اخطار
signaled U اخطار
bidding U اخطار
signalled U اخطار
prenotion U اخطار
warning line U خط اخطار
noticing U اخطار
caveat U اخطار
talking-to U اخطار
caveats U اخطار
talking to U اخطار
premonition U اخطار
premonitions U اخطار
noticed U اخطار
warnings U اخطار
penalties U اخطار
penalty U اخطار
warning U اخطار
yello card U اخطار
notice U اخطار
tip-offs U اخطار
tip-off U اخطار
tip off U اخطار
information theory U نظریه اگاهی
notifying U اگاهی دادن
notify U اگاهی دادن
monitored U اگاهی دهنده
informant U اگاهی دهنده
apprise U اگاهی دادن
apprises U اگاهی دادن
apprising U اگاهی دادن
informatory U اگاهی بخش
augury U پیش اگاهی
auguries U پیش اگاهی
notifies U اگاهی دادن
informants U اگاهی دهنده
criminal i. department U اداره اگاهی
group consciousness U اگاهی گروهی
coconscious U اگاهی ثانوی
coconsciousness U اگاهی ثانوی
knowlege representation U نمایش اگاهی
transinformation U اگاهی متقابل
the infinitive mood U مصدر اگاهی
conversancy U اگاهی کامل
conversance U اگاهی کامل
prescience U اگاهی از پیش
cognizance U شناسایی اگاهی
knowledge engineer U مهندسی اگاهی
knowledge domain U قلمرو اگاهی
the d. poliee U اداره اگاهی
criminal investigation department U اداره اگاهی
notified U اگاهی دادن
learns U اگاهی یافتن
class consciousness U اگاهی طبقهای
foreknowledge U اگاهی از پیش
precognition U پیش اگاهی
informs U اگاهی دادن
informing U اگاهی دادن
inform U اگاهی دادن
learn U اگاهی یافتن
knowledge base U پایگاه اگاهی
foredknowlege U اگاهی از پیش
letter of a U اگاهی نامه
meta knowledge U اگاهی غیرنمادین
to give to understand U اگاهی دادن
to come to know U اگاهی یافتن
advertisers U اگاهی دهنده
awakened U اگاهی یافته
forebedement U اگاهی از پیش
to give notice U اگاهی دادن
to give intelligence U اگاهی دادن
monitors U اگاهی دهنده
advertiser U اگاهی دهنده
monitor U اگاهی دهنده
to give the alarm U اگاهی دادن
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
caveat subscriptor U اخطار به مشترک
notified U اخطار کردن به
premonition U اخطار قبلی
notifies U اخطار کردن به
cites U اخطار کردن
premonitory U اخطار کننده
cautioned U اخطار کردن به
previse U اخطار کردن
notifying U اخطار کردن به
notify U اخطار کردن به
misfeasance U اخطار کردن
cited U اخطار کردن
cautioning U اخطار کردن به
cautioning U اخطار توجه
warning sign U علامت اخطار
caution U اخطار توجه
point of order U اخطار نظامنامهای
cautioned U اخطار توجه
citing U اخطار کردن
cautions U اخطار کردن به
cautions U اخطار توجه
signaller U اخطار کننده
points of order U اخطار نظامنامهای
premonitions U اخطار قبلی
warner U اخطار کننده
cite U اخطار کردن
caution U اخطار کردن به
admonishment U اخطار تنبیه
forewarning U اخطار قبلی
penalties U پنالتی اخطار
caveat venditor U اخطار به فروشنده
warns U اخطار کردن به
penalty U پنالتی اخطار
until further notice U تا اخطار ثانوی
warn U اخطار کردن به
denunciation U اخطار تهدیدامیز
denunciations U اخطار تهدیدامیز
warned U اخطار کردن به
cognizance U اخطار رسمی
caveat subscriptor U اخطار به عضو
caveat emptor U اخطار به خریدار
cognizance U اخطار قانونی
till further notice U تا اخطار ثانوی
notifiable U اخطار کردنی
foretells U ازپیش اگاهی دادن
dopes U اگاهی داروی مخدر
dope U اگاهی داروی مخدر
alarum U : هشدار اگاهی از خطر
alarm U : هشدار اگاهی از خطر
foretelling U ازپیش اگاهی دادن
sciences U علم طبیعی اگاهی
alarms U : هشدار اگاهی از خطر
foretell U ازپیش اگاهی دادن
for your information U برای اگاهی شما
Scotland U اداره اگاهی در لندن
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
sensibleness U عملی بودن اگاهی
alarmed U : هشدار اگاهی از خطر
science U علم طبیعی اگاهی
immediacy U اگاهی حضور ذهن
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
foreknow U از غیب اگاهی داشتن
foretold U از پیش اگاهی داد
alarmingly U : هشدار اگاهی از خطر
serve notice on U اخطار کتبی دادن به
at his call U بر حسب اخطار یا احضار او
bleeps U ایجاد صدای اخطار
short notice U اخطار کوتاه مدت
monitorial U مبصر اخطار امیز
premonitor U از پیش اخطار کننده
bleeping U ایجاد صدای اخطار
bleep U ایجاد صدای اخطار
bleeped U ایجاد صدای اخطار
issue a warning U اخطار صادر کردن
He took no heed of my warning. U به اخطار من توجهی نکرد
forewarns U ازپیش اخطار کردن
premonitory U متضمن اخطار قبلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com