Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
metaphysical
U
وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metaphysician
U
دانشمند علوم ماوراء طبیعی
metaphysics
U
مبحث علوم ماوراء طبیعی
naturalistic
U
وابسته به تاریخ علوم طبیعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
polymaths
U
جامع علوم معقول ومنقول
polymath
U
جامع علوم معقول ومنقول
supernatural
U
ماوراء طبیعی
scientific
U
وابسته بعلم
pedagogical
U
وابسته بعلم اموزش
moral
U
وابسته بعلم اخلاق
metaphsical
U
وابسته بعلم ماورا
thermodynamic
U
وابسته بعلم ترمودینامیک دماپویا
gastronomical
U
وابسته بعلم خوب خوردن
rhetoric
U
وابسته بعلم بدیع یامعانی بیان
psychophysical
U
وابسته بعلم روابط میان تن وروان
biologic
U
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
geodesical
U
وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
ethnological
U
وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
life science
U
علوم طبیعی
life sciences
U
علوم طبیعی
natural sciences
U
علوم طبیعی
physical sciences
U
علوم طبیعی
physical science
U
علوم طبیعی
archeologic
U
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
submarine boat
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
submarine
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
polytechnics
U
وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnical
U
وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnic
U
وابسته به علوم عملی مختلف
information science
U
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
geogonostical
U
مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostic
U
مربوط بعلم زمین شناسی
ballistic
U
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
naturalism
U
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
supersensible
U
ماوراء محسوسات
pellucid
U
حائل ماوراء
transmountain
U
ماوراء کوهستانی
transmontane
U
ماوراء کوهستانی
ultraviolet
U
ماوراء بنفش
hypersonic
U
ماوراء الصوت
ultrafiche
U
ماوراء فیش
numinous
U
ماوراء الطبیعه
supersonic
U
ماوراء صوت
aerospace
U
فضای ماوراء جو
transcutaneal
U
ماوراء پوستی
transcutaneous
U
ماوراء پوستی
ultrasonics
U
ماوراء صوت
ultrasonic
U
ماوراء صوت
overseas
U
ماوراء بحار
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
subjective
U
معقول
rational
U
معقول
reasonable
U
معقول
conscionable
U
معقول
wise
U
معقول
wiser
U
معقول
within reason
<idiom>
U
معقول
sensible
U
معقول
level-headed
U
معقول
wisest
U
معقول
objective
U
معقول
objectives
U
معقول
transfinite
U
ماوراء اعداد محدود
ultraviolet light
U
نور ماوراء بنفش
transcendentalism
U
فلسفه ماوراء الطبیعه
violet ray
U
اشعهء ماوراء بنفش
beyond
U
انطرف ماوراء دورتر
semiopaque
U
کمی حاجب ماوراء
ultra violet radiation
U
تشعشع ماوراء بنفش
supernaturalism
U
فلسفه ماوراء طبیعه
transduction
U
عبور از ماوراء چیزی
supersensible
U
ماوراء عالم حواس
meta metalanguage
U
ماوراء فوق زبان
ultrahigh frequency
U
بسامد ماوراء زیاد
extraterrestrial radiation
U
تابشهای ماوراء زمینی
reasonable price
U
قیمت معقول
unconscionable
U
غیر معقول
reasonable time
U
مدت معقول
reasonable time
U
زمان معقول
to stand to reason
U
معقول است
reasonable period
U
مدت معقول
sensibility
U
معقول بودن
inexpensive
U
معقول صرفه جو
saner
U
سالم معقول
sensibilities
U
معقول بودن
sanest
U
سالم معقول
within resonable time
U
طی زمان معقول
an absurd statement
U
افهار نا معقول
preposterously
U
بطور نا معقول
reasonableness
U
معقول بودن
sane
U
سالم معقول
ultrashort drilling
U
مته کاری ماوراء صوت
metaphisical
U
مربوط به علم ماوراء طبیعت
reasonableness check
U
بررسی معقول بودن
make sense
<idiom>
U
معقول به نظر رسیدن
reasonable term and condition
U
قید و شرط معقول
plausibility
U
باورکردنی و معقول بودن
ultra large scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
diathermanous
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
ultraviolet ray
U
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
diathermic
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
tramontane
U
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
usli
U
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
objectiveness
U
چنانکه در خارج معقول باشد
reasonable and probable cause
U
علت معقول و به فاهر درست
legitimised
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimises
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimising
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizes
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimized
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimize
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizing
U
منطقی و معقول جلوه دادن
the price was not reasonable
U
بهای ان معقول بنظر نمیرسید
reasonableness of terms in contract
U
معقول بودن شرایط قرارداد
transmarine
U
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
slsi
U
Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
dosimeter
U
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
mathesis
U
علوم
science
U
علوم
sciences
U
علوم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
the province of science
U
رشته علوم
computer science
U
علوم کامپیوتر
boffins
U
ویژهگر علوم
political science
U
علوم سیاسی
biological sciences
U
علوم زیستی
exact sciences
U
علوم دقیقه
the learned professions
U
علوم سه گانه
the four faculties
U
علوم چهارگانه
boffin
U
ویژهگر علوم
liberal arts
U
علوم انسانی
behavioral sciences
U
علوم رفتاری
liberal arts
U
علوم سبعه
normative sciences
U
علوم هنجاری
civics
U
علوم مدنی
basic sciences
U
علوم پایه
social science
U
علوم اجتماعی
RAM
[random access memory]
U
رم
[علوم کامپیوتر]
Random-access memory
U
رم
[علوم کامپیوتر]
mathematics
U
علوم دقیقه
Bachelor of Science
U
لیسانس علوم
astronautics
U
علوم فضانوردی
rudiment
U
علوم مقدماتی
occult sciences
U
علوم غیبی
idiographic sciences
U
علوم فردنگر
life science
U
علوم زیستی
life sciences
U
علوم زیستی
litterae humaniores
U
علوم انسانی
quadrivium
U
علوم چهارگانه
mathematics
U
علوم ریاضی
social sciences
U
علوم اجتماعی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
notionalist
U
متخصص علوم نظری
mss
U
فوق لیسانس علوم
trivium
U
علوم ازاد سه گانه
theological school
U
مدرسه علوم دینی
theologue
U
طلبه علوم دینی
ms.
U
فوق لیسانس علوم
encyclopaedism
U
علوم واطلاعات جامع
seminary
U
مدرسه علوم دینی
humanism
U
علوم انسانی انسانگرایی
political scientists
U
ویژه گر علوم سیاسی
political scientist
U
ویژه گر علوم سیاسی
theoretics
U
تحقیقات نظری در علوم
seminaries
U
مدرسه علوم دینی
nomothetic sciences
U
علوم قانون نگر
primary memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
B.A
U
مخفف لیسانس علوم انسانی
AA
U
فوق دیپلم در علوم انسانی
arabist
U
عالم بزبان و علوم عربی
addressable storage
U
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
B.A.s
U
مخفف لیسانس علوم انسانی
memory management
U
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
main store
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
RAM
[random access memory]
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
RAM
[random access memory]
U
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
Random-access memory
U
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
theorists
U
متخصص علوم نظری نگرشگر
theorist
U
متخصص علوم نظری نگرشگر
geoscience
U
علوم مربوط به زمین شناسی
addressed memory
U
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
occultist
U
جستجو کننده علوم پوشیده
Random-access memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
hyper-
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com