English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vital U وابسته بزندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
urbanity U اعتیاد بزندگی شهری
live on U بزندگی ادامه دادن
landlubber U معتاد بزندگی بری
landlubbers U معتاد بزندگی بری
bonvivant U علاقمند بزندگی خوب
urbanism U اعتیاد بزندگی شهری
antibiotic U مانع ایجاد لطمه بزندگی
antibiotics U مانع ایجاد لطمه بزندگی
apocrypha U کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinated U وابسته
subordinate U وابسته
monitorial U وابسته به
elysian U وابسته به
belonging U وابسته ها
subordinates U وابسته
affiliated U وابسته
diphtheric U وابسته به
subordinating U وابسته
attributable U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
appurtenant U وابسته
dependent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
federating U وابسته
of kin U وابسته
tuitionary U وابسته به
federates U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
cephalic U وابسته به سر
carpal U وابسته به مچ
cantabrigian U وابسته به
pertianing U وابسته
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
akin U وابسته
syncop U وابسته به غش
attendants U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
interdependent U وابسته
pertinent U وابسته
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
thereof U وابسته به ان
attache U وابسته
attendant U وابسته
correspondent U وابسته
sexual organs U وابسته به
correspondents U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
messianic U وابسته به
pertaining U وابسته
pyretic U وابسته به تب
riverrine U وابسته به
febile U وابسته به تب
attached U وابسته
relevant U وابسته
hanger on U وابسته
israelitish U وابسته به
levitical U وابسته به
germane U وابسته
wedded U وابسته
contingents U وابسته
contingent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
relative U وابسته
elfin U وابسته به جن
aortal U وابسته بشاهرگ
antichristian U وابسته به دجال
homicidal U وابسته به ادمکشی
aortic U وابسته بشاهرگ
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
scientific U وابسته بعلم
investigatory U وابسته به رسیدگی
altitudinal U وابسته به اوج
menstrual U وابسته به قاعده گی
vital U وابسته به زندگی
photic U وابسته به تولیدنور
analphabetic U وابسته به بیسوادی
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
photic U وابسته به نوروروشنایی
anginal U وابسته به گلودرد
pythian U وابسته به "اپولو"
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
pygmean U وابسته به پیگمی ها
porcine U وابسته بخوک
affiliated company U شرکت وابسته
pharyngal U وابسته به گلوگاه
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
army attache U وابسته زمینی
perigean U وابسته به حضیضی
perigeal U وابسته به حضیضی
associated company U شرکت وابسته
oracular U وابسته به وحی
matrimonial U وابسته به عروسی
periclean U وابسته به پریکلس
jugulars U وابسته بوریدوداجی
jugular U وابسته بوریدوداجی
rhinal U وابسته به بینی
cosmic U وابسته بگیتی
aesthetically U وابسته به زیبایی
aesthetic U وابسته به زیبایی
army attache U وابسته نظامی
perlitic U وابسته به مروارید
archimedean U وابسته به ارشمیدس
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
nasolabial U وابسته به لب و بینی
ranine U وابسته به وزغ
rectal U وابسته به مقعد
pharisaic U وابسته به فریسی
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
petrologic U وابسته به سنگ
petiolar U وابسته به برگدم
rectorial U وابسته به rector
peruvian U وابسته به پرو
surgical U وابسته به جراحی
air attache U وابسته هوایی
missions U وابسته به ماموریت
marines U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
planetary U وابسته به سیاره
presbyterial U وابسته به کشیش ها
social U وابسته بجامعه
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
pocky U وابسته به ابله
subversion U وابسته به خرابکاری
plumbous U وابسته به سرب
structurally U وابسته به بنا
generic U وابسته به تیره
marine U وابسته به دریانوردی
focal U وابسته بکانون
predial or prae U وابسته به زمین
mission U وابسته به ماموریت
pessimistic U وابسته به بدبینی
nasal U وابسته به منخرین
nasal U وابسته به بینی
preemptive U وابسته به پیشدستی
prefectoral U وابسته به اداری
prefectorial U وابسته به اداری
oratorical U وابسته به سخنرانی
potamic U وابسته به رودها
naval U وابسته به کشتی
preemptive U وابسته به حق شفعه
press attache U وابسته مطبوعاتی
structurally U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
structural U وابسته به ساختمان
pistillary U وابسته به مادگی گل
piscatory U وابسته به صیدماهی
seminal U وابسته به منی
piscatory U وابسته به ماهیگیری
acoustical U وابسته به شنوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com