Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
haptic
U
وابسته بحس لامسه لامسهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tactual
U
وابسته به حس بساوایی لامسهای
tactile
U
لامسهای
tush
U
لامسه
tactile
U
استفاده از حس لامسه
touches
U
پرماس حس لامسه
touch
U
پرماس حس لامسه
acheiria
U
فاقد قوهء لامسه
velvet feels soft
U
مخمل به لامسه نرم است
impalpably
U
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attributable
U
وابسته به
akin
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
aquatic
U
وابسته به اب
adjectives
U
وابسته
adjective
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
thereof=of that
U
وابسته به ان
affiliates
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
attache
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
cephalic
U
وابسته به سر
related
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
attendants
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
attendant
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
congenerous
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
comprador
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
affiliate
U
وابسته
of kin
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
federate
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
dependent
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
federating
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
levitical
U
وابسته به
correspondents
U
وابسته
attached
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
elfin
U
وابسته به جن
pyrexial
U
وابسته به تب
relevant
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
relative
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
messianic
U
وابسته به
pertaining
U
وابسته
wedded
U
وابسته
contingents
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
contingent
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
appurtenant
U
وابسته
germane
U
وابسته
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
altitudinal
U
وابسته به اوج
antichristian
U
وابسته به دجال
porcine
U
وابسته بخوک
scientific
U
وابسته بعلم
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
pubertal
U
وابسته به بلوغ
pythian
U
وابسته به "اپولو"
vital
U
وابسته بزندگی
vital
U
وابسته به زندگی
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
anginal
U
وابسته به گلودرد
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
affiliated company
U
شرکت وابسته
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
photic
U
وابسته به تولیدنور
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
aortal
U
وابسته بشاهرگ
aortic
U
وابسته بشاهرگ
army attache
U
وابسته زمینی
perigean
U
وابسته به حضیضی
perigeal
U
وابسته به حضیضی
surgical
U
وابسته به جراحی
oracular
U
وابسته به وحی
associated company
U
شرکت وابسته
periclean
U
وابسته به پریکلس
matrimonial
U
وابسته به عروسی
jugulars
U
وابسته بوریدوداجی
jugular
U
وابسته بوریدوداجی
rhinal
U
وابسته به بینی
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
cosmic
U
وابسته بگیتی
army attache
U
وابسته نظامی
perlitic
U
وابسته به مروارید
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
ranine
U
وابسته به وزغ
solar
U
وابسته بخورشید
petrologic
U
وابسته به سنگ
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
cuttural attache
U
وابسته فرهنگی
photographic
U
وابسته به عکاسی
pharisaic
U
وابسته به فریسی
rectal
U
وابسته به مقعد
petiolar
U
وابسته به برگدم
peruvian
U
وابسته به پرو
rectorial
U
وابسته به rector
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
air attache
U
وابسته هوایی
predial or prae
U
وابسته به زمین
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
materialistic
U
وابسته به مادیات
paralytic
U
وابسته به فلج
paralytics
U
وابسته به فلج
pocky
U
وابسته به ابله
focal
U
وابسته بکانون
planetary
U
وابسته به سیاره
social
U
وابسته بجامعه
subversion
U
وابسته به خرابکاری
structurally
U
وابسته به بنا
plumbous
U
وابسته به سرب
generic
U
وابسته به تیره
connubial
U
وابسته به زناشویی
marines
U
وابسته به دریانوردی
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
preemptive
U
وابسته به پیشدستی
missions
U
وابسته به ماموریت
mission
U
وابسته به ماموریت
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
nasal
U
وابسته به منخرین
nasal
U
وابسته به بینی
potamic
U
وابسته به رودها
naval
U
وابسته به کشتی
prefectoral
U
وابسته به اداری
prefectorial
U
وابسته به اداری
maritime
U
وابسته بدریانوردی
press attache
U
وابسته مطبوعاتی
structurally
U
وابسته به ساختمان
isthmian
U
وابسته به باریکه
structural
U
وابسته به بنا
pistillary
U
وابسته به مادگی گل
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
seminal
U
وابسته به منی
acoustical
U
وابسته به شنوایی
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com