English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nothing great is easy U هیچ کاری بزرگی اسان نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
that is no great work U کار بزرگی نیست
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
ancillary equipment U وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
easygoing U اسان
easiest U اسان
easier U اسان
cushy U اسان
straightforward U اسان
duck soup U اسان
cushier U اسان
degage U اسان
eath U اسان
potty U اسان
potties U اسان
easy U اسان
simplest U اسان
cushiest U اسان
simple U اسان
facile U اسان
simpler U اسان
to roll by U اسان رفتن
to sweep past U اسان رفتن
facilitated U اسان کردن
to roll on U اسان رفتن
easygoing U اسان گیر
soft loans U وام اسان
soft loan U وام اسان
permissive U اسان گیر
laxity U اسان گیری
facilitate U اسان کردن
light handed U اسان راحت
euthanasia U مرگ اسان
to ease off U اسان شدن
lollipop U ضربه اسان
easy U پاس اسان
easiest U پاس اسان
easier U پاس اسان
permissiveness U اسان گیری
lollipops U ضربه اسان
lenient U اسان گیر
facilitates U اسان کردن
facilitating U اسان کردن
royal road U اسان ترین راه
glides U سریدن اسان رفتن
to take it easy U کار را اسان گرفتن
cushily U اسان وبی دردسر
duck soup U کار اسان وسهل
glided U سریدن اسان رفتن
happy go lucky U اسان گذران بیمار
leniency U اسان گیری ارفاق
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
glide U سریدن اسان رفتن
it is very easily done U بسیار اسان انجام میگیرد
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
it promisews to be easy U امید میرود اسان باشد
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
laughter U مسابقه اسان برای بردن
collars U کسب اسان امتیاز ضربه
chippie U پرتاب اسان از زیر سبد
collar U کسب اسان امتیاز ضربه
mobility U انتقال اسان منابع تولید
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
holeable U گوی اسان برای به سوراخ انداختن
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
greatness U بزرگی
largeness U بزرگی
gentility U بزرگی
supercilicusness U بزرگی
augustness U بزرگی
enlargement U بزرگی
bigness U بزرگی
voluminosity U بزرگی
voluminesity U بزرگی
bulkiness U بزرگی
masterdom U بزرگی
massiveness U بزرگی
magneficence U بزرگی
sizes U بزرگی
size U بزرگی
grandness U بزرگی
dignity U بزرگی
hauteur U بزرگی
grandeur U بزرگی
enlargements U بزرگی
magnifcation U بزرگی
hugeness U بزرگی
gloriousness U بزرگی
magnitude U بزرگی
friendliness U میزان اسان بودن کار باکامپیوتر یا برنامه
pick a cherry U ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
to a greatness U بزرگی یافتن
to a greatness U به بزرگی رسیدن
sample size U بزرگی نمونه
he did me a great wrong U خطای بزرگی .....
megacephaly U بزرگی بیش از حد سر
Lordship U سیادت بزرگی
eminency U برامدگی بزرگی
aggrandizement U افزایش بزرگی
so large U باین بزرگی
she was nipped in the bud U به بزرگی نرسید
Lordships U سیادت بزرگی
headships U بزرگی برتری
headship U بزرگی برتری
amplitude U دامنه بزرگی
immeasurableness U بزرگی بی اندازه
order of magnitude U مرتبه بزرگی
immenseness U بزرگی عظمت
vastity U عظمت بزرگی
man and boy U چه در کودکی چه در بزرگی
vastness U عظمت بزرگی
eminence U برامدگی بزرگی
magnanimity U بزرگی طبع
vastitude U عظمت بزرگی
formidability U استحکام بزرگی
cheesecakes U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
cheesecake U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
break the wind U در نتیجه کنارزدن هوا کارنفر پشت سر را اسان کردن
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
bulk U حجم بزرگی از چیزی
to be toast [American E] <idiom> U در دردسر بزرگی بودن
monstrousness U شگفت انگیزی بزرگی
he is a great help U او کمک بزرگی است
the meridian of glory U اوج بزرگی یا جلال
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
breadth of mind U بزرگی یا وسعت فکر
great dangers overhang us U خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
too big for one's breeches/boots <idiom> U احساس بزرگی کردن
come a long way <idiom> U برنامه بزرگی ریختن
he is a great person U شخص بزرگی است
he did me a great wrong U بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
decks U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
(when the) chips are down <idiom> U بامشکل بزرگی مواجه شدن
great dangers overhang us U خطرهای بزرگی متوجه ما است
bias error U خطایی با علامت و بزرگی ثابت
steatopygia U بزرگی وفربهی کفل زنان
great dangers impend over us U خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
great dangers impend over us U خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
decked U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
deck U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
Majesties U بزرگی عظمت وشان واقتدار
Majesty U بزرگی عظمت وشان واقتدار
piece deresistance U مثلا تیکه بزرگی از گوشت
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
down line processor U پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
loving cup U پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
A big rock rolled down the mountain. U سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
mastiffs U سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
rocking stone U سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
anagogy U بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
the propylaea U نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
Police are out in force. U نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
broadsheet U کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
anagoge U بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
miller thumb U یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
mastiff U سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
breakers U موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
breaker U موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
treadmill U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
treadmills U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
broadsheets U کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
multivolume file U فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
setl U زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
emphysema U اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
internally blown flap U فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
ten key pad U مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
bigben U ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
multiplan U یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com